دختران فراری به دخترانی گفته میشود که به دلایل مختلفی و در اثر فشارهای ناشی از شرایط سخت و علیرغم میل باطنی از خانه و خانواده هایشان فرار میکنند و به جامعه پناه میبرند.
آیا خانوادها در فرار دخترها ازخانه نقشی دارند و یا دلیل فرار دخترها از خانه چیست؟
آیا جامعه پذیرای این دختران هست و یا اگر هست چگونه؟
بنا بر تحقیقات شارلین عمدتا دختران دو انگیزه برای فرار از خانه دارند
0فرار به منظور رسیدن به چیزی که در محیط خانه ازآن محروم هستند، به فرض مثال ،
استقلال و داشتن روابطی آزاد.
00فرار به منظور رها شدن از محیطی ناآرام و پر تشنج در خانواده.
موارد بسیاری از جمله ، ازدواج های اجباری. خشونت های مختلف در خانواده -حضور ناپدری و نامادری- داشتن پدر و برادر معتاد- مشکلات اقتصادی- سابقه آزار جنسی در کودکی در این امر بی تاثیر نیستند و این دختران که به دلایل مختلف فرار میکنند از طرف جامعه نیز پذیرفته نمیشوند .در ایران نیز از طرف حکومت اسلامی هیچ پشتوانه و حمایتی از هیچ یک از اقشار جامعه نمیشود چه رسد به دختران فراری که فرار از خانه نیز جرم محسوب میشود پس دولت نیز برای این دختران هیچ گونه امنیتی برایشان در نظر نمیگیرد حتی خانه های یا بنیادهای حمایتی که اکثرا در کشورهای دنیا خانه های امنی برای این دختران در نظر گرفته شده است.
و مجبور نمیشوند برای تهیه معاش و سر پناه جذب خانه های تیمی و باندهای فساد شوند و تمام آینده شان به تباهی کشیده میشود وحال اگر باز تحت هرشرایطی به کانون خانواده باز گردند چون فرهنگ های غلط هنوز در میان مردم حرف اول را میزند آنطور که باید تحویل گرفته نمیشوند و یا به نیازهای آنان هیچ توجهی نمیشود وزیر نظرروانپزشکی قرار نمیگرند تا مشکل شان حل شود باز در آینده با شکست مواجه شده و دوباره پا به فرار میگذارند.
در ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی مسئله دختران فراری نیز یک جرم محسوب میشود وحکومت پذیرای این دختران نمیباشد پس در این میان هم خانواده و هم جامعه و حکومت هرسه به نوعی و به شیوه ای با دختران جوان رفتار کرده و به آنها پشت میکنند و به بم بستی میرسند که راهی جز این ندارند که به افراد غریبه متوسل شوند که چیزی جز عافبت تلخی عاید این دختران نا امید نمیشود.از عوامل دیگر میتوان فقر-رها شدن از سوی اطرافیان-عقاید مذهبی-ازدواج های اجباری-و مرد سالاری را نام برد که در درماندگی این دختران بی تاثیر نمیباشد اینان اکثرا و از روی ناچاری و برای تامین معاش به تدریج و به طور ناخواسته به زنان خیابانی تبدیل میشوند وسر از راهی تاریک و پر از منجلاب در میاورند و به دلیل شرایط نامساعد زندگی و فشارهای روحی و به امید تشکیل یک زندگی بهتر مجبور ند تن به هر کاری دهند.فراربه ویژه فرار دختران برای این حکومت و حتی افراد جامعه یک مسئله فردی و مختص به خانواده تلقی میشود در حالی که اگر کمی عمقی به مسئله نگاه شود اول از همه یک مسئله فرهنگی است وبعد یک مسئله اقتصادی که ریشه در تمامی مشکلات ملت ایران دارد و باعث و بانی آن نیز خود حکومت میباشد و علاوه بر پیامدهای منفی اش یک آسیب اجتماعی به شمار می آید چون دربسیاری موارد که دختران فرار کرده و اکثرا به پسرهای جوان پناه میبرند ازنظر حکومت یک رابطه نامشروع فرض میشود و اتهام نا محرم بودن را به آنها میدهند و مجازات نا مشروع بودن در دادگاههای ناعادلانه و اجرا نشده ایران هم شلاق است.
این دختران که اغلب از خانه و کاشانه خود گریزان هستند به نوعی با نارسایی و کمبودهایی در داخل خانه روبرو هستند که باعث فقر فرهنگی میشود و اکثریت ناشی از مشکلات اقتصادی است که با به وجود آمدن این دومشکل زمینه برای فرار آنها مهیا میشود و به امید زندگی بهتربه این امید که از شرایط سخت رهائی یابند و فکر میکنند که در بیرون از خانه خبرهایی هست اما غافل از اینکه به فحشا کشیده وبه سرعت جذب باندهای خلاف میشوند.در سرزمین ایران و با حکومت دیکتاتوری ارزشها روز به روز در حال شکسته شدن است جایگاه زن و باورهای غلط و سنتی و فشارهایی که رژیم برای سرکوب زنان به کار میگیرد تبدیل به یک فاجعه شده است در دنیای صنعتی امروزی و در کشور اسلامی رگه های سنتی هیچگاه ریشه کن نمیشود و در کنار فقدان اقتصادی رنگی از عاطفه هم در خانواده ها نمی ماند و اکثرا اختلافاتی در بین پدر و مادرها بوجود میاورد که تاثیرات فراوانی روی دختران و پسران جوان خانواده میگذارد.
فرار در واقع یک واژه هیجان انگیز است باز کردن دری که رو به یک دنیای ناشناخته و پر ازخطرهای بسیار باز میشود.افزایش روز افزون پدیده فرار از خانه و پیامدهای اجتماعی و فرهنگی و بهداشتی آن توجه محققان-روانشناسان-سیاستگزاران و جمعیت عمومی را به این پدیده معطوف ساخته است و شمار نوجوانان فراری به گونه ای نگران کننده و در حال افزایش است که فرار دختران از خانه در ایران به عنوان یکی از مشکلات های روز مطرح شده است که خیابان ها را به عنوان راهی برای فرار از مشکلات انتخاب میکنند و به آواره های طرد شده در جامعه تبدیل میشوند و علاوه بر مشکلات جسمی و روحی -روانی با بیماریهای مقاربتی - جنسی-ضعف سیستم ایمنی بدن-و ناهنجاریهای روانی-و میزان بالای خودکشی مواجه میشوند.
بیش ازیک سوم زنان فراری به علائم بیماریهای روانی دچارند واذیت و آزاربه عنوان عاملی کلیدی باعث ایجاد انزوای اجتماعی -درماندگی و بی قدرتی در این افراد میشود و با نوعی احساس درماندگی و بیگانگی از خود و اجتماع مواجه هستند در واقع پدیده فرار یک پدیده چند علتی است بطوریکه عوامل مختلفی که از عوامل اصلی این پدیده هستند و شامل طلاق-ناهنجاری اقتصادی و اجتماعی-روابط عاطفی والدین -اعمال خشونت های روحی - دست به دست هم داده و زمینه را برای بروز این پدیده به وجود میاورد و قربانیان این پدیده به دلیل ترس از آزار دهندگان و آبروی خویش جرات اظهار مشکلاتشان را ندارند.
بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی سالانه بیش از یک میلیون نوجوان 19-13 ساله از خانه فرار می کنند که از این تعداد 74% دختر و 26% پسر هستند. به طور کلی بر اساس نتایج بررسی ها، میزان شیوع فرار از خانه در دختران بیشتر از پسران مشاهده شده است.آموزش مهارت هاي اجتماعي و مهارت هاي زندگي به خانواده ها، والدين و نوجوانان هنگام مواجهه با مسائل، به تقويت كاركردهاي بين فردي خانواده هاي دختران فراري كمك مي كند اين مهارت ها بايد شامل مهارت هاي اجتماعي، تعاملات اجتماعي، احساس همدلي، افزايش مهارت هاي محاوره اي، مديريت اضطراب و كنترل خشم، صميميت و پذيرش و نحوه ايفاي نقش در خانواده و ... باشد.
از نوشته های خودم