Sunday, April 26, 2015

ایران یعد از ممنوغ شدن احتمالی اپلاسیون

ایران بعد از ممنوع شدن احتمالی اپیلاسیون...!

بعد از انتشار نامه ی جمعی از دلواپسان قزوینی مبنی بر لزوم ریشه کن کردن اپیلاسیون از آرایشگاههای زنانه بیم آن می رود که این اعتراضات به سایر دلواپسان شهرهای دیگر هم سرایت کرده و موج اپیلاسیون ستیزی در میان اقشار متدین به راه بیفتد و در نهایت این اعتراضات منجر به غیر قانونی شدن این کار و تعطیلی سالنهای اپیلاسیون گردد.پیش بینی ما این است که در چنین روزی احتمالا شاهد صحنه های زیر در داخل جامعه خواهیم بود:
پرده اول/ گشت ارشاد
- دختر قشنگم یک لحظه تشریف میارین؟
- بله...بفرمائید...مشکلی پیش اومده؟
- نه عزیزم...حجابت خوبه...فقط یه لطفی بکن برو داخل ماشین من بیام اون موهای قشنگ پات رو هم ببینم.
پرده دوم/ دادگاه
- خانم قدسی شهمیرزاده شما متهم هستید که با انجام عمل لیزر اقدام به سوزاندن ریشه ی موهای زائد خود نموده اید به نحوی که دیگر امکان رویش مجدد مو در بخشهایی از بدن شما وجود ندارد...آیا اتهام خود را میپذیرید؟
- بله جناب قاضی
- آیا میدانید که این کار از مصادیق افساد فی الارض بوده و حکم محاربه با امام زمان را دارد؟
- غلط کردم جناب قاضی...میرم هرجایی رو که شما بفرمائید دوباره مو میکارم...
پرده سوم/ بیلبوردهای تبلیغاتی سطح شهر
  • خواهرم...موی زائد مصونیت است نه محدودیت!
  • ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است...ارزنده ترین زینت زن موی زهار است
  • به راستی کدام زیباتر است؟ (تصویر اول یک عدد مرغ خوش پر و بال / تصویر دوم یک عدد مرغ پر کنده!)
پرده چهارم / اداره مهاجرت سازمان ملل
- کیس شما چیه؟ برای چی مجبور شدین خاک کشورتون رو ترک کنید؟
- بنده ایران که بودم توی سالن اپیلاسیون "اضافه" کار  بودم!
پرده پنجم / دور همی زنانه
- نینوش جان... فدات بشم...آشنا ماشنای مطمئن سراغ نداری بریم پیشش یه کم تر تمیز کنیم خودمونو؟
والله این نصاب ماهواره ی ما هست...کار اپیلاسیون هم میکنه...بد نیست کارش...میخوای شماره ش رو بهت بدم یه زنگ بزن ببین کی وقت داره بیاد...
پرده ششم/ استخر زنانه
- اوا...خاک به سرم...این مرتیکه رو کی راه داده توی استخر؟
- مرتیکه کیه؟ این خدیجه دختر همسایه مونه...الان یه مدتیه هورمون مرغی مصرف میکنه واسه همین این شکلی شده.
- آخه واسه چی؟؟
این بنده ی خدا چند وقت پیش اپیلاسیون کرده بود... یکی فروختش اومدن گرفتنش...الان هم سند گذاشته اومده بیرون...دو هفته دیگه وقت دادگاهشه...میخواد تو جلسه ی دادگاه همچین پر پشم و پیل ظاهر بشه بلکه قاضی رو تحت تاثیر قرار بده حکم سنگین نبره براش!
پرده هفتم/ فیسبوک/ صفحه ی اپیلاسیونهای یواشکی
 این اپیلاسیون کامل بدن چند تا لایک داره؟ چند تا؟؟؟
(هجده هزار و پانصد و نود و هفت لایک - هشت هزار و سیصد کامنت)
پرده هشتم / یک آرایشگاه زنانه
- درو باز کنید...پلیس!
بله...سلام علیکم...امرتون؟
شما مسئول این آرایشگاه هستین؟
بله...مشکلی پیش اومده؟
به ما اطلاع دادن که اینجا اپیلاسیون کامل بدن انجام میشه...
خیر قربان...خدمات ما توی این سالن فقط اصلاح و فرم دهی به مو هست و مانیکور و گاهی هم پدیکور...
که اینطور...! سرکار غازعلیخانی...اون کیسه رو بیار...
کیسه؟ کیسه ی چی هست جناب سروان؟
این کیسه زباله رو شما دو ساعت پیش جلوی در گذاشتین...بچه های ما بررسی کردن و توش مقادیر متنابهی پشم آغشته به موم پیدا شده! بفرمائید خودتون ملاحظه بفرمائید.
غیر ممکنه... برای ما پاپوش درست کردن...رحم کنید جناب سروان...چند تا خانواده از این سالن دارن نون میخورن...!
بفرمائید...همه چیز توی اداره ی پلیس مشخص میشه!
پرده نهم / سریال اموزنده ی ایرانی
- سلام زینب
سلام زهرا جان...چطوری؟
بد نیستم...راستش کمی نگران همکلاسی مان ژاله هستم. مدتی ست که حس میکنم رفتارش تغییر کرده.
ژاله؟ چطور؟
هیچی...خدا کند که اشتباه کنم...اما مدتیست که حس میکنم دستهایش کم مو تر از قبل شده است.
واقعا...؟ یعنی ممکن است که...که...
واقعا نمیدانم...من خیلی نگرانم. ازش پرسیدم و او گفت که سرطان گرفته است و دارد شیمی درمانی میکند و برای همین موهای دستش ریخته.
شاید واقعا راست بگوید...چون ژاله واقعا دختری نبود که اهل این کارها باشد...
بله...میدانم...خدا کند که راست بگوید!

شراگیم زند

Tuesday, April 21, 2015


از این خلقت ،جهان دفع بلا کن
اگر سازی دگر باره‌ جهانی
همان را پر ز مهر و پر صفا کن
اگر از نو ،،جهانی نو بسازی
جهان را بی شهنشاه و گدا کن
نه‌ فرعونی درست کن ،نه‌ مسیحی
نه‌ آدم را مقصر با حوا کن
نسازش یوسفت زیبای زیبا
نگاهی بر دل صاف سیا کن
نه‌ موسایی به‌ رود نیل بفرست
نه‌ فرعونی در آن رودخانه‌ها کن
نه‌ مردم را بساز گمراه و نادان
نه‌ کس را بهر آنان انبیا کن
ز اول فتنه‌ و آشوب برکن
نه‌ بهر دفع فتنه‌ قتلها کن
خداوندا،دگر باره‌ جهان را
بیا و پاک از این جور و جفا کن
اگر اینبار خواهی ساختن را
ستم را از ملات خود جدا کن
به‌ مخلوقت بده‌ عقلی و گویش
بیا این عقل و منطق را دعا کن
سلاح از دست مخلوقت بدر آر
بشر را با گل صلح آشنا کن
نه‌ چنگیزی،نه‌ صدامی نه‌ هیتلر
نه‌ بشاری رئیس سوریا کن
اگر مخلوق دیگر ساختی باز
هم او را بی نیاز از دینها کن
زمینت دوزخ است و ای خدایا
برایم جایی در جنت سوا کن
خاڵه‌ قازی.
هەتا توانیان ئینسانیان کوشت،،ئینجا نۆرەی گیان لەبەرەکانە،،،
ئەوە هەمان حکومەتی ئیدەئاڵی نۆکەرەکانی قاسمی سولەیمانێ
چەندە شەرمە .ئینسان ،ببێتە غوڵامی ،مەلاکانی قوم و تەڵەبە سیغە زادەکانی مەشهەد ،،زۆر جاری وایە ئینسان شەرم دایدەگرێ لەو هەمۆ چاو پۆشی لە جنایەت و بێدەنگ بوونەی خۆی،،ئەگەر قەرار بە حیز بوون و سەرداخستن بوایە ،،ئەدی ئەو هەمۆ کوڕی خەڵکەتان بۆ بە کوشت دا؟؟؟

Wednesday, April 1, 2015

درد و دلی با مادر و خواهر کرد زبانم

هنگامی که اسم زن به میان می آید در این عصر و برخوردار بودن زن از حقوق یکسان و برخورداری از هر نوع آزادی  متاسفانه در کشورهای جهان سوم و دیکتاتوری زن برابر است با زیر دستی نوع پوشش، خانه نشینی ، بچه داری و مواردی مشابه به ویژه در ایران که یک رژیم ضد زن و سرکوبگر میباشد گویی زن در ایران ، ایرانی نیست .چون این رژیم از اوایل انقلاب تا به حال چیزی جز تیره روزی و پریشانی برای زنان به ارمغان نیاورده است زندگی برای زنان به وجود آورده است که شبیه به زندانی بیش نیست، انگار که زن نباید از زن بودنش لذت ببرد و در میدان زندگی سرنوشتی جز در قفس بودن و جان دادن در قفس نصیبش نخواهد شد ارزش زن به جامه ای است که حکومت برایش تعیین میکند، هر چند با وجود ادعا های فراوان حکوت  از جایگاه زن در مجامع بین الملل، ولی همیشه زن را مایه ننگ دانسته و میداند.
تمامی زنان در ایران فرق نمیکند از هر قومیتی که باشند از قوانینی پیروی میکنند که حکومت تعیین میکند، قوانین ضد و نقیضی که چیزی جز کم شمردن زن در جامعه را ندارد و از تمامی این موارد بی بهره میباشد از جمله: حجاب اجباری، انتخاب نوع پوشش، مجازاتهای متفاوت میان زن و مرد، حق طلاق، تدریس ریاست جمهوری، حضانت و سرپرستی کودکان، ارث و .... که حق کوچکترین دخالت در این امور را ندارد همه زنان در ایران از هر نوع خشونتی چه از طرف حکومت چه از طرف مرد خانواده (برادر، پدر،شوهر) رنج میبرند  و ممکن شامل حال هر دختر یا زنی شود چون در جای جای این دنیا زن همیشه مورد تعرض قرار گرفته است و مختص به شهر یا کشور خاصی نمیباشد اما در کشورهای دیکتاتوری این موارد بیشتر به چشم میخورد اما آنچه  واضح است نبود قانون مشخص  و ظلم هایی است که در حق زنان روا میدارند و هیچ باکی هم نیست و هرروز را با این خبرها آغاز میکنیم که که در فلان کشور زنی یا دختری کشته شد و یا مورد خشونت واقع گردید، در افغانستان دختری بی گناه توسط صدها مرد، زیر لگد و سنگ و چوب ضعیف کش شده و تن وی را میسوزانند، در ترکیه دختری دانشجو توسط راننده مورد تعرض قرار گرفته و چون از خود دفاع میکند کشته میشود و تن نحیفش قطعه قطعه میشود، در عراق زنان و دختران زیر فرهنگ های غلط به دست پدر و شوهر و حتی برادر با چاقو کشته میشوند و در آبها انداخته میشوند،  در ایران پدری به داماد خود این اجازه را میدهد که دخترش را بکشد چون عاشق دیگری است وخود وی را آزاد میکند، تمامی این جنایت ها به این دلیل است که زن است ، نباید کاری بکند که برخلاف میل خانواده باشد چون زن است، هرطور که حکومت تعیین میکند رفتار کند چون زن است ، زن، زن، زن.
آیا هرچه محدودیت و زیردستی فقط برای زن وجود دارد چون زن است؟ مگر وقتی آدم و حوا در بهشت از میوه های بهشت خوردند هردو خطا نکردند،مگر هردو دست برعیب های خود ننهادند؟ پس چرا تمامی کارها زنانه مردانه شده است چرا هرچه محدودیت هست برای زن است و هر کاری برای زنان ننگ است و برای مردان.......
سخن من مختص به زنانی است که از بدو تولد مهری سیاه بر پیشانی شان زده شده است چه از نظر هویت و چه از نظر زنانگی شان، یعنی به تمام معنی زنانگی از یادشان رفته است زنانی که در گوشه ای ازاین سرزمین  زیر حکومت زن ستیز آن طور زندگی را گذارانده اند که نه رنگ خوشی دیده اند و نه بوئی از آزادی را چشیده اند چون به آنها القا شده است که باید اینگونه زندگی کنید و این شیوه زندگی کردن را به نسلهای بعد از خود نیزمنتقل کرده اند.آری روی سخنم با زنان کوردستان است به مادر بزرگها و مادرانی که زیر فرهنگ های غلط و سنتی له شده اند.
زن کرد شاید هنوز هم از نظر برخی افراد ناشناخته و دور از هر فرهنگ و ناشناخته باشد اما اگر کمی به تاریخ زنان کورد بنگریم میبینیم که آوازه زن کرد بسیار فراتر از آنچه که فکر میکنیم فراتر است، (لیلا بدرخان) اولین زن کردی که رقص باله را انجام داد، و همچنان اشاره کرد به (حه بسه خان نقیب) زن کرد عراقی که از سیاستمداران آن دوره بود و یا نام برد از (عادیله خانم) که زنی توانا و جسور بود و از سیاستمداران و زنان توانای دوره خود بود، اما در آن دوران با وجود محدودیت های بسیار زنان روشنفکری بودند که هرچه فرهنگ غلط بود را زیر پا نهادند از جمله (فتانه ولیدی) که کار خوانندگی را با وجود فشارهای بسیار ادامه داد و نشان داد که زن نیز توانای انجام هر کاری را دارد و بسیاری زنان دیگر که الگوی به تمام معنا بوده اند، همچنین زن کورد را باید از زنان کوبانی شناخت که جان فدا کردند و از آب و خاک ودر برابرتجاوزات داعش سر خم نکردند و تا پای جان جنگیدند به طوریکه الگوی بسیاری از زنان جهان به ویژه قوم فارس زبان قرار گرفتند که به صورت اشعاری زیبا زن کوبانی را الگوی تمامی زنان دنیا قرار دادهو از زنانگی خود خجالت کشیدند، من زن ستیزی در ایران را از زمان کودکی ام به یاد دارم از زمانی که مادرومادربزرگها که سرشان را میشکستند و بدنشان کبود میشد و میگفتند که زمین خورده ایم، مادرانی که با نگاهشان حرف میزدند، زن ستیزی را از خاطرات زنان اطرافم به یاد دارم و رفتارهای قرون وسطایی که در حقشان روا داشته میشد، از فریادهای زن همسایه مان  و از گریه های خواهرم و از پشت های خمیده شده زنان روستایمان که از اصابت آفتابه های مسی و چوبهایی که بر پشتشان زده میشد و دم نمیزدند، از توهیناتی که به زنان میشد از اینکه حق نداشتند سر یک سفره با مردان بنشینند و به یاد دارم آن خاطرات تلخ را از چای خوردنشان که رو به دیوار یا روسری را جلو میکشیدند که طرز چای خوردنشان دیده نشود، وقتی میدیدم پول تو جیبی شان از فروش نان خشکی تامین میشد، اینها تنها بخشی از خاطرات کودکی ام است که در میان مادران سرزمینم میدیدم و با آنها بزرگ شدم، دیگر به ستوه آمده ام طاقت دیدن این همه ظلم را که دارد که ما زنان بایستی با آن بسازیم، سینه ام به درد آمده است اما به قول شاعر غم دل با که بگویم از ظلمی که این دیکتاتور در حق زنان سرزمینم میکند زنانی که بی نام ونشان مانده اند و تا این رژیم باشد بی نان و نشانند مادر و خواهر کورد زبانم عذاب میکشم از اینکه ظلمی که به شما شد گناهی است نابخشودنی ، ظلمی که ظالم در حق مظلوم انجام میدهد و واقعا مظلوم هستید عذاب میکشم از این سرنوشت شومی که برایتان رقم زدند مگر زن نیز به دنیا نیامده تا آزاد باشد چه دیدید از خوشیهای دنیا و چه نفعی بردید هیچ ؛ فقط سکوت، سکوت، سکوت.


بنفشه کریم زاده