کارنامه رژیم دیکتاتوری در طی چند سال حکومت خود که بر مردم روا داشته چگونه بوده؟ آیا طرفدار ملت بوده که آنهمه شور و شوق برای پیروزی انقلاب پنجاه و هفت داشتند؟وقتی نگاهی گذرا هم بر روال کار این حکومت می اندازیم چیزی جز ظلم و ستم از این آخوندها دیده نشده است در تمام طول تاریخ رژیمی وجود نداشته که تا این حد بی فرهنگ و جنایت کار باشد و ارمغانی جز دزدی و غارت گری تبعیض و اعدام و کشتار زندانیان و سرکوب انسانهای آزادیخواه به ویژه زنان روشنفکر را تقدیم نکرده است. به بند و زنجیر کشاندن کسانی که کوچکترین مخالفتی با این رژِم داشته باشند جزو عادات این رژیم میباشد که تا پا برجا باشد ادامه خواهد داشت. با انقلابی که مردم کردند به جای بوی آزادی چیزی جز بوی خیانت و ظلم و بوی فقرو دروغ به مشام نیامد.و آنهمه وعده تبدیل شد به زور حکومت کردن و زدن تو سر ملت بودو همه وعده ها تبدیل شد به خودسوزی مادران و دختران و تبدیل شد به اعتیاد جوانان مملکت منع کردن ملت از گرویدن به دین خود.
مشکل این ملت چیست؟ نبود یک رهبر دلسوز.رهبری که به جای اینکه ثروت مملکت را به صداقت در بین مردم تقسیم کنند تا ملت اینهمه دچار فلاکت نشوند حق ملت را غارت میکنند و با داشتن ثروت های عظیم برای خوددستگاههای سلطنتی فراهم میکنند.هرچند خود به وضع مردم رسیدگی نمکنند کسانی را هم که به درد و دل های ملت گوش فرا میدهند و حرف ملت را به گوش دولت میرسانند را نیز به سیاه چالها افکنده و از مردم دور میکنند و ملت را در گیر دعواهای ملیتی کرده و با تفرقه افکنی بین شیعه و سنی و بهائی و مسلمان وغیره ...کرده تا از مسائل سیاسی دور باشند و همه ملت را درگیر مسائل حاشیه ای کرده که جزو سیاست های این رژیم میباشد. دور براین آخوندها را بایددیوار کشید به بلندای دیوار چین و به بلندای تمامی جسم هایی که به دست این حکومت کشته و یا اعدام شده اند و دیواری به بلندای جسم های تمامی آزادیخواهانی که برای مردم جان فدا کرند دیوار بلندی که زجه و ناله هایشان آرام بخش دل مادران داغدیده و کودکان محبت ندیده و تمامی مردمی که به نوعی از این حکومت دردی به دل دارند . سخن من برای تمامی فعالین حقوق بشری است که در زندانها زجر میکشند و به دور از فرزند و خانواده هایشان هستند این رژیِم با ترسی که از روشنفکران و آزادیخواهان دارد تنها راهی که برایش مانده این است که آنها را از اجتماع دور کند وما کم و بیش با مجازاتهایی که در دادگاههای اجرا نشده به آنها داده میشود آشنا هستیم که چگونه وبی گناه در زندانها از بین میروند و بدون هر امکانات بهداشتی و پزشکی در عذاب هستند و فریادهایشان سرکوب میشود. یکی از این فعالین خانم نرگس محمدی میباشد که روزنامه نگار-نائب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر میباشد وی که از سال 1388 توسط وزارت اطلاعات و جلوی چشمان فرزندانش و در حال که مریض بود دستگیر شد وی بارها نامه هایی را از وضعیت داخل زندانها نوشته و بیان کرده و به دلیل اختلال عصبی ناشی از دوران بازجویی بارها به بیمارستان انتقال داده شده و دچار بیهوشی ناگهانی میشود نامه های خانم محمدی پر از زجرو وداع مادرانی است که کودکانشان ازآنها دورند. وی در نامه ای خود را به مادر موسی تشبیه کرده که فرزندانش را به رودنیل سپرد تا از شر ظالمان در امان باشند و آرزو کرد که در سرزمین جدید ناملایمتی وظلم نبینند.اینها همه نمونه های بارز و آشکار از ظلم این رژِم آخوند تبار است که در حق مادران این سرزمین انجام میدهد.
و تاکنون دویست و پنجاه نفر از فعالان حقوق بشر و فعالان حقوق زنان و روزنامه نگارانخواهان آزادی ایشان بوده اند ولی در جواب میگویند که ایشان بازمانده حکم شش ساله اش را میگذراند و بازداشت وی در حالی است که به استنادحکم محکومیتی مربوط به سال به سال 1388 میباشد و از-15 اردیبهشت سال 1394 در حبس خودسرانه و غیر انسانی به سر میبرد این رژیم از زنی که زیر فشارها و شکنجه هایش هیچ قدرتی برایش نمانده می ترسد و حتی هراس دارد که حتی در بیمارستان دست و پای وی را به تخت بیمارستان بسته اند .وقتی که نظاره گر ترس این رژیم هستیم و در برابر فعالان و روزنامه نگاران قدرت یک کودک را نیز ندارد باید خندید خانم نرگس محمدی ما در سرزمینی زندگی میکنیم که حق بیان خواسته ها و احقاق حقوق مان را نداریم و ما هیچ قدرتی غیر از نوشتن در برابر این دیکتاتور نداریم و این قلم بزرگترین قدرت دنیا برای از بین بردن این دیکتاتور میباشد و این را بدان که ما همیشه به یاد شما بزرگوار هستیم .
به امید آزادی تمامی فعالان حقوق بشر و روزنامه نگاران کشورما ن که در بند هستند.
مشکل این ملت چیست؟ نبود یک رهبر دلسوز.رهبری که به جای اینکه ثروت مملکت را به صداقت در بین مردم تقسیم کنند تا ملت اینهمه دچار فلاکت نشوند حق ملت را غارت میکنند و با داشتن ثروت های عظیم برای خوددستگاههای سلطنتی فراهم میکنند.هرچند خود به وضع مردم رسیدگی نمکنند کسانی را هم که به درد و دل های ملت گوش فرا میدهند و حرف ملت را به گوش دولت میرسانند را نیز به سیاه چالها افکنده و از مردم دور میکنند و ملت را در گیر دعواهای ملیتی کرده و با تفرقه افکنی بین شیعه و سنی و بهائی و مسلمان وغیره ...کرده تا از مسائل سیاسی دور باشند و همه ملت را درگیر مسائل حاشیه ای کرده که جزو سیاست های این رژیم میباشد. دور براین آخوندها را بایددیوار کشید به بلندای دیوار چین و به بلندای تمامی جسم هایی که به دست این حکومت کشته و یا اعدام شده اند و دیواری به بلندای جسم های تمامی آزادیخواهانی که برای مردم جان فدا کرند دیوار بلندی که زجه و ناله هایشان آرام بخش دل مادران داغدیده و کودکان محبت ندیده و تمامی مردمی که به نوعی از این حکومت دردی به دل دارند . سخن من برای تمامی فعالین حقوق بشری است که در زندانها زجر میکشند و به دور از فرزند و خانواده هایشان هستند این رژیِم با ترسی که از روشنفکران و آزادیخواهان دارد تنها راهی که برایش مانده این است که آنها را از اجتماع دور کند وما کم و بیش با مجازاتهایی که در دادگاههای اجرا نشده به آنها داده میشود آشنا هستیم که چگونه وبی گناه در زندانها از بین میروند و بدون هر امکانات بهداشتی و پزشکی در عذاب هستند و فریادهایشان سرکوب میشود. یکی از این فعالین خانم نرگس محمدی میباشد که روزنامه نگار-نائب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر میباشد وی که از سال 1388 توسط وزارت اطلاعات و جلوی چشمان فرزندانش و در حال که مریض بود دستگیر شد وی بارها نامه هایی را از وضعیت داخل زندانها نوشته و بیان کرده و به دلیل اختلال عصبی ناشی از دوران بازجویی بارها به بیمارستان انتقال داده شده و دچار بیهوشی ناگهانی میشود نامه های خانم محمدی پر از زجرو وداع مادرانی است که کودکانشان ازآنها دورند. وی در نامه ای خود را به مادر موسی تشبیه کرده که فرزندانش را به رودنیل سپرد تا از شر ظالمان در امان باشند و آرزو کرد که در سرزمین جدید ناملایمتی وظلم نبینند.اینها همه نمونه های بارز و آشکار از ظلم این رژِم آخوند تبار است که در حق مادران این سرزمین انجام میدهد.
و تاکنون دویست و پنجاه نفر از فعالان حقوق بشر و فعالان حقوق زنان و روزنامه نگارانخواهان آزادی ایشان بوده اند ولی در جواب میگویند که ایشان بازمانده حکم شش ساله اش را میگذراند و بازداشت وی در حالی است که به استنادحکم محکومیتی مربوط به سال به سال 1388 میباشد و از-15 اردیبهشت سال 1394 در حبس خودسرانه و غیر انسانی به سر میبرد این رژیم از زنی که زیر فشارها و شکنجه هایش هیچ قدرتی برایش نمانده می ترسد و حتی هراس دارد که حتی در بیمارستان دست و پای وی را به تخت بیمارستان بسته اند .وقتی که نظاره گر ترس این رژیم هستیم و در برابر فعالان و روزنامه نگاران قدرت یک کودک را نیز ندارد باید خندید خانم نرگس محمدی ما در سرزمینی زندگی میکنیم که حق بیان خواسته ها و احقاق حقوق مان را نداریم و ما هیچ قدرتی غیر از نوشتن در برابر این دیکتاتور نداریم و این قلم بزرگترین قدرت دنیا برای از بین بردن این دیکتاتور میباشد و این را بدان که ما همیشه به یاد شما بزرگوار هستیم .
به امید آزادی تمامی فعالان حقوق بشر و روزنامه نگاران کشورما ن که در بند هستند.