Monday, April 14, 2014

تاریخچه جنبش زنان

حدود 150 سال از اولین مبارزات زنان کارگر در یک کارگاه ریسندگی در نیویورک میگذرد ، آن زمان زنان برای اعتراض به زمان طولانی کار و کم بودن دستمزدشان در 8 مارچ 1875 دست به اعتراض زدند و به شدت سرکوب شدند و امروزه همه ی ما 8 مارچ را به یاد مبارزات سرکوب شده آنها و مقاومتهای زنان در راستای رسیدن به یکسانی و رهایی از بردگی نژادی در سراسر جهان روز زن مینامیم و آن را یاد میکنیم . مبارزات زنان از آن سال به بعد گسترش یافته و سال به سال بر تعداد زنان و دامنه ی خواستهایشان افزوده شد و از آن روز بود که جامعه ی زنان جهان دریافتند که آنها هم در مقابل مردان و جامعه حقوق و امتیازاتی دارند که باید برای بدست آوردنشان تلاش کرد و متوجه شدند اگر حقوقی دارند ، نه مردان و نه خود جامعه به آسانی به آنها ارزانی نمیدارند بلکه برای تحقق خواستها و احقاق حقوق حقه ی خود نیاز به فعالیت و تلاش و از خودگذشتگی هست . هر ساله حواشی روز زن زنان دنیا بخصوص قشر کارگر در تکاپوی برگزار کردن این روز به عنوان رمز رهایی خود هستند . خانم کلارا زتکین 8 مارچ را به عنوان روز جهانی زن اعلام کرد تا به مبارزات برابری طلبانه ی زنان ارج نهاده شود و سرانجام سازمان یونسکو 8 مارچ را به عنوان روز جهانی زن اعلام کرد مری آستیل در قرن چهاردهم و مری ولستن در قرن هجدهم و دهها زن آزادیخواه و حق طلب در طی سالهای زیاد به دنبال رهایی از پدر سالاری و تبعیضات نژادی و برابری انسانها بوده اند و تلاش کرده اند و مبارزه کرده اند تا جوامع پیشرفته ی دنیای امروزه شکل گرفته اند اما با وجود این هنوز برابری و یکسانی کامل نیست و هنوز اولین گره و اولین سد راه این هدف بزرگ همان گروه بندی زن و مرد در جامعه و حقوق زنان و مردان است که باید تبدیل به جامعه ی انسانی و حقوق انسانی شود در جوامعی که هنوز زن زن و مرد مرد میشود شکاف عمیقی میان زنان و مردان جامعه وجود دارد .حتی در جوامع غربی هم بسیاری اوقات حقوق زنان نادیده گرفته میشود بخصوص در گروههای کوچک و خانواده ! هنوز در بسیاری از خانواده ها مردان خود را خدای خانه و قدرت مطلق میدانند و انتظار دارند زنان خانواده اطاعتی بی چون و چرا از آنها داشته باشند . و متأسفانه این تبعیض در جوامع شرقی با وجود این همه تلاش و مبارزه از سوی روشنفکران و زنان جامعه ، بسیار چشمگیر تر و برجسته تر هستند . و با کمال تأسف زن و حقوق زن در جوامع شرقی هنوز جنبه ی سنبولیک داشته و عملکردهای اشتباهی دارد و حتی خود زنان هم به حقوق خود آشنا نیستند و نمیدانند تا چه اندازه حقوقشان پایمال میشود ، ظلم بر زنان و ندیده گرفتن حقوق زنان در جوامع شرقی چنان جا افتاده و جزیی از آداب و رسوم و عرف اجتماع شده که تفکیک و رسیدگی به آن مستلزم سالها زمان و گذشت سالها ست زیرا که اولین قدم در راه رسیدن جوامع شرقی به چنان دیدگاههای ایدئالی خواهان ارتقای فرهنگی است و این ارتقا آسان نیست . در جوامعی که هنوز زنان خود را زیر دست مردان میدانند و مردان را ولی نعمت خود میپندارند ، قدم اول فهماندن این قضیه به خود زنان است بعد به بقیه ی جامعه ، مثل اینکه زمان بردگی سیاهان در آمریکا هنگامی که از آزادی بردگان حرفی به میان می آمد اکثریت بردگان این امر را نوعی گناه و کفر میپنداشتند و بریدن از ارباب برایشان بریدن از ریشه بود و نمیدانستند بدون ارباب چگونه زندگی کنند و به کجا وصل باشند ، پس در واقع در جوامعی که کوشش میشود زنان وابسته به مردان باشند و از خود هیچ استقلال مادی و شخصیتی نداشته باشند پیداست که هیچ زنی جرأت اندیشیدن به خواستهایش را نداشته و ندارد ، و رهایی از این بندگی و بردگی نیازمند فهماندن مفهوم آزادی و برابری به قشر حاکم است و سپس مردم جامعه و نقش اصلی را فرهنگ حاکم بر جامعه به عهده دارد که تعیین کننده ی سرنوشت زنان و مردان آن جامعه است ، در جامعه یی که از اوان کودکی والدین دختران خود را به مراقبت و اطاعت از برادران تشویق میکنند و به دخترانشان می آموزند که برادرانشان پشت و پناه آنانند و بر آنهاست که برادران خود را چون خدایی بپرستند و دختران و پسران این خانواده ها با این اعتقاد بزرگ میشوند شکستن چنین تابوهایی زمان و تلاش و کار میبرد ، و البته این در جوامع مذهبی چندین برابر میشود و بسیار آشکار است هنوز راه دور و درازی در پیش است تا رسیدن به برابری و یکسانی مطلوب جوامع پیشرفته . پیداست مبارزات زنان ایران از مبارزات فردی به سمت مشارکت همبسته و حداکثری سوق یافت و از نظر میزان آگاهی و بینش در سطحی بسیار بالا قرار دارد و زنان از طریق مداخله گری جنبشی سعی در بوجود آوردن تغییراتی در قوانین و عرف جامعه دارند، ان جی او هایی هم تشکیل شده و زنان چشم امید به راهکارهای خلاقانه ی خود دوخته اند و در بسیاری زمینه ها با جنبشهای گروهی و نه گفتن در بعضی از عرصه ها لطمه های چشمگیری به خودگامگی جامعه ی مرد سالاری زده اند . شاید یکی ازاصلیترین شاخص های شناسایی مبارزات حق طلبانه ، در جامعه حضور زنان در آن مبارزات بوده . و در هر مبارزه یی کلیدیترین ابزار وجود آگاهی است که زنان پی در پی در تلاشند تا آگاهیهای خود و دیگر زنان را ارتقا بخشند . . و به تجربه ثابت شده درعرصه ی مدیریت زنان بسیار تواناتر از مردان عمل کرده اند برای همین هم در بسیاری موارد زنان با مدیریت درست خود جنبشها را به سوی موفقیت و پیروزی سوق داده اند . با امید به یکسانی و برابری واقعی در جوامع انسانی .

No comments:

Post a Comment