Sunday, June 22, 2014

 اعتیاد شروعی شیرین یا عاقبتی تلخ

اعتیاد یکی از معظلات اجتماعی است که گروهی از افراد جامعه که متأسفانه اکثریت را در ایران در بر میگیرد شتابان به سوی آن رهسپارند و این بلای خانمانسوز  یکی از معظلات  جامعه ی ما شده و بسیاری از افراد جامعه ی ایرانی برای فرار از مشکلات و بسیاری  از مسائل  زندگی خود به آن پناه می آورند
اعتیاد بلای خانمان برانداز و مشهودی است که متأسفانه  افراد با علم به  مخرب بودن و علم به خطرناک بودنش به سوی آن رفته و خود را در دام این درد بی درمان  و آتش ویرانگر میاندازند  . انسان معتاد برای فرار از افکار آزار دهنده و فرار از مسئولیتهایی که از عهده ی  آنها بر نمی آید و برای فراموش کردن لحظه یی و آنی مشکلات به آن پناه می آورد غافل از اینکه تا دستی به سوی آن دراز کند با سر او را به وادی مرگ فرو میکشد و دیگر حتی قدرت تمیز و تصمیم را از شخص صلب میکند ، فرد در خیال خام خود وبرای بهتر بودن و بهترشدن مواد مخدر مصرف میکند وبا درک اشتباهی که به شخص می دهد و اعتماد به نفس کاذبی که در افراد بوجود می آورد آنها را هرچه بیشتر به کام خود فرو میکشد فرد معتاد همیشه فکر میکندکه راه مصرف کردن را خوب میداند و بزودی آن را کنار میگذارد شخصی که برای اولین بار میخواهد مواد مخدر را تجربه کند هرگز به  تکرار عمل خود نمی اندیشد و همیشه فکر میکند میتواند بر وسوسه ی تکرار فائق آید غافل از اینکه اگر میتوانست در برابر وسوسه مقاومت کند همان اولین تجربه را مرتکب نمیشد . و با اولین تجربه متأسفانه  "تیشه بر ریشه خود می زند" اعتیاد یعنی تکرار و تکرار و تکرار و این  یعنی اعتیاد و شخص معتاد در نهایت تن به نابودی داده  و در ورطه پوچی و بیهودگی  سقوط میکند , بیماری اعتیاد از جستجوی چیزی درست در مکانی غلط آغاز میشود آنها همیشه به دنبال آرامش در زندگی خود میگردند ولی اکثرا در خارج از خودشان و در دنیای اطرافشان دنبال این آرامش هستند .آنچه  درست است همان آرامش است و مکان غلط همان دنیای خارج از خودشان . در حالی که آرامش را می بایست در درون خودشان جستجو کنند , کسانی  که اساسأ یا از خود یا از محیط خود یا هردو احساس ناخشنودی ,نارضایتی وناراحتی میکنندو به کلی با افرادی که برخلاف آنها دنیا را محل مناسبی برای زیستن یافته و علی رغم مسائل و مشکلات آن خود را با شرایط زندگی وفق داده اند مخالفت کرده و قطع ارتباط  میکنند . اعتیاد یک پدیده مخرب اجتماعی است ,زیرا اثرات نا مطلوب و عواقب وخیم آن نه تنها دامنگیر خود شخص معتاد است  بلکه همه افرادی که به هر طریقی با آنها ارتباط نزدیک دارند و یا با آنها زندگی میکنند با مشکلات آنها درگیر و همیشه در معرض خطر هستند. آنان در توهمات خود یک دنیای کاملأ رضایت بخش را تصور میکنند که نه تنها مبتنی  بر هیچگونه تغییری یا در خود یا در محیط اطراف نیست بلکه دنیای خیالیشان تنها بر اساس حضور مواد در بدن و نیاز به آن و رفع آن نیاز استوار است و غالبا از احساس ناامنی ,بی کفایتی ,تنهایی,نفرت ,اضطراب شدید ,ترس,خود کم بینی,ناامیدی,رنجش, و کینه و .... رنج میبرند.انسان معتاد از یک درد و خلا,روحانی  شدید رنج میبرد و همیشه گمشده ای در درون خود دارد و عدم وجود آن را احساس میکند که برای کشف  آن و ارضای روحی و جسمانی خود هر بار به مواد سنگینتر و مقاومتری پناه میبرد و هر بار مقاومتش نسبت به مواد تغییر کرده و به مواد سنگینتری پناه میبرد به همین دلیل است که اکثر معتادین افرادی عصبی و پرخاشگر یا در نهایت گوشه گیر و منزوی و غرق در افسردگی  میباشند  . در پیامد مقاله اشاره ای به آمار معتادین و اثرات آن در مادران و کودکان شده .
طبق آماری که در دست است ، تعداد معتادین به 2میلیون نفر میرسد و با قاطعییت کامل میتوان گفت که بااین آمار 2میلیون نفری 4 میلییون معتاد وجود دارد چون گروه کثیری به شدت  مشکل اعتیاد خود را پنهان و کتمان میکنند و با در نظر گرفتن استاندارد ، خانواده ای با جمعییت 4 نفری یعنی زن و شوهر ودو بچه  نتیجه میگیریم که  16میلییون نفر به طور مستقیم با اعتیاد در گیر هستند که به این ترتیب  8میلیون از این آمار کودکان بی گناه هستند.هشت میلیون کودک آمار کمی نیست آن هم کودکانی که قربانی دست خانواده و به ویژه مادران خود هستند مادرانی که اساس و بنیاد خانواده هستند و تربیت کودکان  نخست در دستان آنهاست . یک فاجعه ی غیر قابل باوری در شرف وقوع است و آن اینکه در چنین جامعه ای پرورش کودکان معتاد متاسفانه هر روز بیشتر و بیشتر در حال رخ دادن است مادرانی که مواد مصرف میکنند واعتیاد در آنها ریشه کرده و ناخواسته این معضل به کودکان آنها نیز سرایت میکند  گروهی از آنها مادرانی  هستند که باردار بوده و کودکان آنها به هنگام تولد با نقص ذهنی و جسمانی متولد میشوند  ، و گروهی دیگرمادرانی که فرزندان معتاد پرورش میدهند واین کودکان بیشتر در مقطع سنی زیر پنج سال میباشند و توسط خود مادران معتاد میشوند. و این پدیده ی وحشتناک دلایل مختلفی میتواند داشته باشد  یکی از علل واضح و روشن آن این است که  مادران معتاد برای رسیدن به نشئگی و رهایی از دست مشکلات بچه داری مثل سر و صدا و گریه و زاری و شب نخوابی و بیماریها رفته رفته کودکان خود را با مخدر آشنا کرده وحتی گاهی برای درمان سرفه و درد و تب در کودکانشان از مخدر استفاده میکنند ، گاهی بچه ها از طریق استنشاق بوی موادی که والدینشان استعمال میکنند معتاد میشوند و به کررات دیده شده در بعضی خانواده ها که آلوده به مواد مخدر هستند ودارای  نوزاد کوچک میباشند نوزادان چنان به بوی مواد عادت میکنند که در جایی دیگر نمی توانند بخوابند ! چیزی هنوز برای مردم در هاله ابهام است این است که فکر میکنند اعتیاد پدیده ای است مردانه و بر این باورند که زنها کمتر از مردها به مواد مخدر روی می آورند که امروزه  این موضوع اصلأ صحت نداشته و بالعکس زنان بیشتر معتاد به انواع و اقسام قرصها میباشند که دست کمی از مواد مخدر ندارد . طبق برخی آمارها 6/9درصد معتادین جامعه را زنان تشکیل میدهندو مصرف مواد در زنان با آسیب هایی از فبیل فرار از خانه، روابط ناسالم ، خشونت و غیره  ارتباطی تنگاتنگ دارد که هر کدام به نوعی تاثیرات خود را بر روی فرد نشان میدهند . اعتیاد به چه دلایلی در جامعه پنهان میماند ؟ اول اینکه هنوز مردم نمی خواهند این را قبول کنند که اعتیاد فقط مختص به قشری خاص از جامعه نیست این ماده خانمانسوز در کمین هرکسی با هر شخصیتی در جامعه می باشد از فرهنگی و غیر فرهنگی . ودوم اینکه بسیاری مواقع وقتی دختر یا زنی از یک خانواده  آلوده به مواد مخدر است ، خانوادها به خاطر حفظ آبروی خانواده و دوری از بر چسپ های اطرافیان مانع از رفتن آنها به مراکز ترک اعتیاد میشوندو به این دلیل و صدها دلیل مشابه دیگر اعتیاد زنان در سطح جامعه پنهان می ماند وکمترین عارضه اجتماعی در زنان علاوه بر مشکلات درونی و انواع بیماریها متلاشی شدن خانواده هاست و بسیار لازم است که این تفکرات غلط از ذهن ها پاک شده و به زنان و دختران معتاد کمک کرد تا ترک کنند ، چون خطرات و عوارض اعتیاد در زنان به مراتب بیشتر از مردان میباشد و متاسفانه این مشکل نیز همچون بسیاری  از دیگرمشکلات زنان  از طرف دولت به حاشیه سپرده شده و نه تنها هیچ کمکی برای حمایت و ترک آنها نکرده بلکه در توزیع مواد نیز کوشا بوده و این در گسترش هر چه بیشتر اعتیاد در سطح جامعه بی تاثیر نیست .اگر این حمایت ها فرهنگ سازی شود وبتوان  نگرش مردم را نسبت به افراد معتاد تغییر داد و بپذیرند که اعتیاد درمان پذیر است  کمک شایانی به بهبود جامعه  میشود  و این خود به تنهایی کمک شایانی است و اگر دولت به این مسئله به طور جدی روبرو شده و به آن  بنگرد و بپذیرد که این یک مشکل خیلی اساسی در جامعه است و آن را به عنوان یکی از مشکلات جامعه ی امروزی بشناسد و ارگانها و سازمانهایی را با قاطعییت برای ترک اعتیاد و مبارزه با مواد فروشان به وجود آورد  قدم موثر و قابل توجهی برای سلامت جامعه برداشته شده  و با در نظر گرفتن این مقوله و راهکارهایی برای خلاصی از این معضل خانمانسوز میتوانیم به جامعه  ای سالم و بدون اعتیاد دست بیابیم  , چه دولت و چه جامعه که اساس و پایه های تعلیم و تربیت هستند باید به زنان جامعه برای رهایی از اعتیاد بسیج شوند چون  کمک کردن به آنها کمک به خود جامعه ی انسانی کشورمان می باشد . اگر آموزش برای دوری از اعتیاد و توان مراقبت از خود در مقابل وسوسه ی دیگران در سطح اجتماع و رسانه ای وجود داشته باشد و راههای کنترل مواد فروشان و برنامه هایی برای شفاف سازی در این زمینه ها وجود داشته باشد و جوانانمان برای رسیدن به شادی و تفریحهای سالم محیط  وشرایط لازم را داشته باشند و دولت این حق را برای آنها قائل شود که به تفریح و تنوع نیاز دارند و ضمنأ خانواده های آلوده به مواد را حمایت کنند تا زمانی که سلامتی خود را به دست بیاورند و بعد کودکان را به دست آنها بسپارند جامعه این چنین دچار سر در گمی نمیشود اما متأسفانه خود دولت هم  ید طولایی در اشاعه ی این معضل اجتماعی دارد .

No comments:

Post a Comment