Thursday, June 8, 2017

نسل کشی خاموش در ایران

در ابتدا مروری کوتاه بر پیدایش آیین بهایی مینماییم. آیین بهایی بر خواسته از ایران مبشرش در سال 1844 شخصی به نام سید علی محمد بود که بعدها لقب باب بود، ایشان هدفش آماده ساختن مردم برای ظهور پیامبری جدید بود و به نوعی میخواست مردم را از خواب و خرافات بیدار کند و وارد دنیای جدیدی شوند با همه تلاشی که کردند اما دوره ایشان خیلی کوتاه بود و در سن کمی که داشتند توسط شاه وقت تیرباران شدند اما او به هدفی که میخواست رسیده بود و هدفش بشارت بود که به آن رسید. در قرن نوزدهم بود که میرزا حسینعلی نوری ملقب به بهاالله یعنی خداوند نورانی این آیین زیبا را بنیان نهاد در واقع بهاالله جدیدترین فرستاده الهی است. شمار پیروان این آیین بیش از 7 میلیون و هشتصد هزار نفر برآورد شده است که در بسیاری کشورهای دنیا پراکنده اند و به طوری که تخمین زده اند بعد از دین مسیحی دومین دین جهان به شمار میرود . بهاییان به خداوندی معتقدند که یگانه و جاودان میباشد و به طور مستقیم و توسط انسانها قابل درک و شناسایی نیست و این خداوند است که در هر عصر و دوره ای پیامبرانی را برای انسانها فرستاده تا خداوند را بشناسند و به درجه رشد روحانی برسند و پیروان این آیین به بقای روح اعتقاد دارند و هدف از زندگی انسان در این دنیا پرورش استعداد روح میباشد. آیینی زیبا که داری اصول و احکام خود میباشد که در آن هر آنچه را که انسان در این دور و عصر نیاز دارد در کتابهای آن توسط حضرت بهاالله نوشته شده است و به گفته بهائیان دین و احکامی که چند هزار سال قبل نوشته شده است برای این دور مناسب نیست و هر دور و عصری نیاز به مظهر ظهوری متناسب به آن دوران دارد. اما چرا حکومت ایران با این آیین مشکل دارد و مدام بهائیان را در ایران سرکوب و شکنجه میکند، سردمداران اسلامی ایران نه تنها با این اقلیت در ایران مشکل دارند بلکه دیگر اقلیت های ایران نیز از این امر مستثنی نبوده اند و مدام در حال سرکوب کردن و آزار و شکنجه هستند اما آنچه آشکار است اینست که متاسفانه این اقلیت در ایران حتی اجازه رفتن به دانشگاه را هم ندارند یعنی تبعیض و ظلم از این بزرگتر وجود دارد و از همان ماههای بدو روی کار آمدن حکومت ایران شروع به کشتار و اعدام بهائیان کرد و آنها را مجبور میکرد که از آیین خود روی برگردانند در غیر اینصورت اعدام خواهند شد یعنی به نوعی مسلمان شوید تا اعدام نشوید در آن زمان بهائیان زیادی اعدام شدند، از جمله بهائیان که در آن زمان اعدام شدند میتوان به مونا محمدنژاد دختر 17 ساله بهایی اشاره کرد که با ان سن کم اعدام شد، و تاکنون که سی و چند سال از حکومتداری دیکتاتوری میگذرد هنوز هم به سرکوب بهائیان ادامه داده میدهد زیرا مهمترین اعتقاد بهایی اینست که آنها اسلام را آخریت دین خدا نمیدانند و معتقدند که حضرت محمد آخرین فرستاده خدا نیست و بهاالله همان مهدی موعود است که ظهور کرده اما آنها هنوز منتظر ظهور مهدی هستند، و همین عقاید آنها باعث شده که حکومت ایران که ادعای مسلمان بودن را دارند آنها را مجبور کرده که بر طبق دستورات آیینی خود به آزار اقلیتها بپردازند اما مخالفتهای جمهوری اسلامی بیشتر رنگ سیاسی به خود گرفته است و سیاستی است که رژیم برای حفظ پایه های سست شده اش پیش گرفته است چون خوب میداند که اگر این اقلیت آزاد باشند حرف برای زدن دارند از تمام خونهای ریخته شده بهائیان و دم نزدشان و آرامشی که در درونشان نهفته است و این تعالیم بهایی یک نوع سیاست برای رژیم به شمار می آید و این رژیم در تمام زمینه های فرهنگی، سیاسی و مذهبی عرصه را برای این قشر تنگ کرده در زمینه تحصیلات، شغل، زندگی در اجتماع، محدودیت های اجتماعی و بسیاری جنبه های دیگر که در واقع میتوان گفت نوعی نسل کشی خاموش میباشد، چون به هر حال ایران سرزمین آنهاست و حق آب و گل دارند و باید در این سرزمین زندگی کنند بدون هیچ تبعیض و برخوردار باشند از هر گونه حق و حقوق یکسان مانند تبعات دیگر، هر چند که متاسفانه در ایران هیچ گونه تبعه ای از حق و حقوق یکسانی برخوردار نیستند. اگر طبق اصل 22 قانون اساسی این قشر بایستی از هرگونه تعرضی در امان باشند اما حکومت ایران ظلم فاحشی را در حق آنها روا میدارد به طوری که حتی از گورستانهای آنها واهمه دارد و با تخریب و مزارها و یا دیوار کشی آنها را متمایز میسازد. و نمونه آشکار و ضد حقوق بشری اینست که بهائیان از تحصیل در مقاطع بالا در دانشگاههای دولتی محرومند و اینهمه آرزو و درس خواندن آنها هیچ شمرده میشود و به اعتقاد ایران اسلامی و فکریت ناقض و برای اینکه بگوید بهائیان اینجور و نجور هستند از هر گونه ترفند و حرف بی پایه و اساسی استفاده میکند اینکه بهائیان نجس هستند و دست دادن با آنها جایز نیست یا اینکه آنها جاسوسهای کشور اسرائیل و انگلیس هستند جاسوسهایی که هیچ گاه خود را پنهان نکرده اند و در پی اینهمه فشار و تهدید هیجگاه دین خود را کتمان نکرده اند، اگر در ایران مردم کمی آگاهی کسب کنند و طبق اصول این آئین دنبال تحری حقیقت باشند خود میدانند که چرا حکومت ایران این اقلیت را قبول ندارد برای اینکه این آیین و اصول و احکامش همواره در جهت پیشرفت انسان و سعادت جامعه میکوشد چیزی که دولت ایران به تام از آن واهمه دارد آگاهی مردم نسبت به دین و آنهم از طریق دنبال حقیقت رفتن است. اگر رژیم ایران سندی داشت از بهائیان که طبق گفته های خودشان جاسوس هستند آشکار است که بر ملا میکرد و این همه تبعیض را اجرا نمیکرد و این یک ظلم آشکار و برگی دیگر از جنایت های این رژیم است که از هیچ سرکوبی دست برنمیدارد از نوشتن شعار بر دیوارها گرفته بر ضد بهائیان تا اعدام دخترکان و زنان بهایی حکومتی که از همان بدو آمدن از قشر زنان واهمه داشت . بر طبق گزارشات سازمان ملل نقض حقوق بشر و آزادیهای شهروندان ایرانی به ویژه زنان، فعالان مدنی و اقلیتها همچنان و به طور مستمر ادامه دارد و در ایران دستکم سیصد و هفت نفر از اقلیت های مذهبی در زندانها به سر میبرند که از جمله این تعداد 136 بهایی، 90 سنی، 50 مسیحی، 19 درویش و ازجمله 4 نفر وکیل دراویش مدافع حقوق بشر و دو زرتشتی وجود دارد. و در نتیجه اینکه سردمداران ایران اسلامی همواره خود را جای خدا فرض کرده اند و اینکه اگر کسی بر ضد آنها و به آنگونه که میخواهند رفتلر نکنند به اتهام محاربه یعنی ضد خدا دستگیر و حکم اعدام با حبس ابد میدهند و این عدالت اسلامی است که آنها از آن دم میزنند با سرکوب بهائیان و جدا کردن آنها از دیگر اقلیتهای اجتماعی سعی در کمرنگ کردن و خاموش کردن آنها دارد.

No comments:

Post a Comment