Wednesday, December 2, 2015



چرا در ایران، نیت شیطانی اینقدر زود به تجاوز منجر می‌شود؟
لطفا حوصله کنید و حتما بخوانید
از دختر دبستانی روستایی فقط کفش‌هایش پیدا شده بود. چندی بعد جنازه خفه شده او پس از تعرض نیز یافت شد. متجاوز و قاتل که بود؟ مردی متأهل! او شرح ماجرا را چنین خلاصه کرد: دخترک را تنها دیدم، نیتی شیطانی به ذهنم رسید، نیت خود را عملی کردم!
چگونه است که در ایران این نیتهای پلید شیطانی زود به مرحله عمل می‌رسد؟
اگر قرار باشد نیت شیطانی اینقدر سریع ایجاد شده و به مرحله عمل برسد، در کشورهای غربی که استخر‌ها مختلط، مشروب فروشی‌ها در دسترس، تابلوهای نیمه عریان در مقابل و فیلمهای شهوت انگیز تلویزیون در دید همگان است، باید روزانه دههاهزار نفر مورد تعرض قرار گیرند.
پاسخ سؤال«چرا در ایران نیت شیطانی اینقدر زود به تجاوز منجر می‌شود؟» در این نکته است که این جمله سه قسمتی (دخترک را تنها دیدم، نیتی شیطانی به ذهنم رسید، نیت خود را عملی کردم) در حقیقت جمله‌ای چهار قسمتی است: دخترک را تنها دیدم، نیتی شیطانی به ذهنم رسید، «دیدم انگار در این مملکت کسی به کسی نیست»، نیت خود را عملی کردم!
کشورهای غربی با در اختیار گرفتن درست قدرت رسانه‌ای، به هر نافهمی فهمانده‌اند که در این شهر نسبت به جرمهای خشن، به ویژه نسبت به کودکان و دختران حساسیت زیادی وجود دارد و «کسی به کسی هست». وقتی دختر ده ساله‌ای به نام هولی جونز در کانادا ناپدید شد، به مدت دو روز «خبر اول» تمام شبکه‌های مهم خبری این کشور بود.
ما چه می‌کنیم؟ فورا اینگونه اخبار را پنهان می‌کنیم تا زمان دستگیری مجرم.
آیا از کم شعوری غربی هاست که برنامه‌های مهم تلویزیونی را قطع کرده و تعقیب و گریز یک مجرم را به طور زنده پخش می‌کنند؟
اتفاقا غربی‌ها در این موارد بسیار عاقلانه عمل می‌کنند چون می‌دانند مساله اصلی، دستگیری مجرم نیست، بلکه فهماندن این امر به مجرمان بعدی است که اینجا شهر است نه جنگل، و ربودن یک کودک و یا تعرض به او یعنی مواجهه با کل حکومت و مردم.
در ایران ما، وقتی یک جانی به یک دختر تعرض می‌کند حداکثر خود را با یک خانواده، طرف می‌بیند که به راحتی با تهدیدهایی مانند پخش فیلم تعرض و یا تجاوز به عضو دیگر خانواده، آنان را از شکایت منصرف می‌کند.
ولی در غرب کودک از جامعه ربوده می‌شود نه از خانواده؛ و جانی می‌داند از فردا جنایت او مورد توجه همه رسانه هاست و انصراف شاکی خصوصی تأثیری ندارد.
من نمی‌دانم تعداد «جنگل بانان» در این کشور چند نفر است ولی هر چه هست تعداد «جنگل بینان» یعنی کسانی که جامعه ایران را مثل جنگل تلقی می‌کنند و از قمه کشی و ربایش و تهدید و تجاوز و جرمهای دیگر ابایی ندارند کم شمار نیست.
به سبب جمعیت رو به رشد «جنگل بینان» است که اگر آینه دو خودرو، کمی با شدت به هم برخورد کند، پیاده شدن از خودرو با قمه منظره نادری در تهران نیست.
مردم عادی به کنار، در کدام کشور جهان، شروران در مواجهه با پلیس به جای فرار، مکررا با قمه به مأموران مسلح حمله می‌کنند؟ آیا این پدیده‌ها دلیلی بر گسترش تعداد «جنگل بینان» نیست؟
و چنین است داستان اختلاس ، رشوه ، غارت بیت المال و ...
نماز صبح، رادیو را باز می‌کنید
پیام اخلاق می‌دهد..
از خانه خارج می‌شوید بر دیوار روبرو پیام اخلاقی نوشته است..
در و دیوار شهر پر است از تابلو ها و بیلبوردهای اخلاقی..
تلفن همراهتان پی در پی پیام های اخلاقی از دوستانتان، گروه وایبری و فیسبوکی و تلگرامی‌تان برایتان باز می‌کند..
بالای سر برگ نامه هایتان پیام اخلاقی نوشته است..
روحانی اداره تان ظهر کلی برای شما اخلاق می‌بافد..
عصر به مراسم ختم می‌روید کلی اخلاق می‌آموزید..
از ده شبکه سیما دست کم در هر زمان شش تا مستقیم سخنرانی فلان آقا را پخش می‌کند که پیام اخلاق می‌دهد..
آنهایی هم که فیلم پخش می‌کنند همان حرفها را از زبان هنرپیشگانشان دوباره به خوردتان می‌دهند..!
راستی اگر بنا بود این پیام ها کاری بکند ما باید در بهشت اخلاق زندگی می‌کردیم.
نیاز به چک و سفته و ضامن برای پول دادن و گرفتن و کاسبی نداشتیم.
کلانتری ها و دادگاههای ما مانند سوییس بیکار بودند!
آقای قاضی‌القضات ما چند روز پیش فرموده اند
ما پانزده میلیون پرونده در نوبت دادرسی داریم!!
ای قربان درس اخلاق دادنتان
می‌بینید همه چیزمان به همه چیزمان می‌آید:
بیشترین متخصصان پزشکی..
بیشترین آمار بیماری!
بیشترین روحانی و معلم اخلاق..
بیشترین پرونده دادگستری و کلانتری!
بیشترین بانک و سیستم حسابرسی..
بیشترین دزدی و اختلاس!
ما خنده دار ترین مردم جهانیم!
و پرروترین آنها!
هیچ جا و هیچ کس را هم در دنیا آدم حساب نمی‌کنیم!
(نویسنده ناشناس )

No comments:

Post a Comment