اتفاق
پشت اتفاق در ایران، میگویند به سیاست کاری نداشته باشید چرا؟ چون چاه سیاست خیلی
عمق است چون وقتی داخلش بیفتی دیگر بیرون آمدن از آن کار دشواری است یا گیر میکنی
یا به فنا میروی، اما مگر میشود در مملکتی زندگی کنی و نسبت به مسایل آن بی اعتنا
باشی اینجا ایران است سرزمینی که کار به دستان آن دیکتاتورهایی هستند که برای لاپوشانی
کردن اتفاقاتی که به نفع آنها نباشد و برای اینکه ذهن مردم را از برخی رویدادها دور کنند از راه سیاست و آنهم سیاست های کثیفی که فقط با جان انسانها در ارتباط باشد وارد میشوند و اقدام به انجام هر عملی میزنند و در این میان جان و مال مردم هیچ
است و جامعه قربانی سیاست کثیف حکومت میکنند هنوز ذهن ها با مرگ مشکوک هاشمی
رفسنجانی منحرف است و حرف از مرگ یک قدرتمند حکومتی است قدرتمندی که چه سیاست هایی را اعمال نمود و چه جانهایی را
گرفت کسی که حتی خود رهبر ایران نیز از وی ترس و واهمه داشت در این میان باید فکر مردم به طرف دیگری سوق داده میشد امروز
جامعه ایرانی خیلی مغشوش هستند که آیا حادثه پلاسکو واقعا با سخنانی که ملاها
روایت میکنند در رابطه با این آتش سوزی واقعا یک آتش سوزی از سر اتفاق بوده یا نه؟
اما در این روزها که حادثه پلاسکو تمامی مردم ایران را نگران و ناراحت
کرده اتفاقات زیادی هم در گوشه و کنار روی داده که مردم با وجود حادثه
پلاسکو ازآنها بی خبرند فعال مدنی و خبرنگاری همچون گلرخ ایرایی و نازنین زاغری
بازداشت و به آنها حکم داده شده است و از طرفی دیگر ولایتی به عنوان رئیس هیات مؤسس
دانشگاه آزاد انتخاب شده است و مردم عزادار از دست رفتگان عزیزانشان در این حادثه دردناک
هستند ولی آنچه امروز فرو ریخت نه ساختمان قدیمی پلاسکو بود و نه یک نماد قدیمی
تهران امروز بنیادهای یک جامعه فرو ریخت در این مملکت صاحبان ذینفع با زد و بند مانع از اعمال قانون میشوند و هیچ حرکتی برای اصلاح قانون بی در و پیکر این مملکت
ندارند، چون دستشان
رو میشود و اشخاصی این حکومت را اداره میکنند از نوع بی وجدانها و خونخوارها هستند، جالب اینجاست که سخنان روحانیون روشنفکر البته از نظر
خودشان با تمام جنایت های پشت پرده گفته اند عامل اصلی فاجعه پلاسکو بدحجابی است
و میگویند حادثه پلاسکو برابر با حادثه سینما رکس آبادان است اینان عامل هر اتفاقی در جامعه
را فقط در بدحجابی میدانند و بس و سر خود را همانند کبک زیر برف کرده اند، و هر
جنایت آخوندی را فراموش کرده اند و تمام سرمایه های مملکت را که حق خود مردم است
را در راه ترور و تفرقه انداختن در میام کشورهای همسایه میکنند و حالا با گذشت
نیم قرن از گذشتن ساخت پلاسکو حالا یادشان آمده این بنا توسط یک غیر مسلمان تأسیس
شده و آن زمان زکات و خمس اموالش را پرداخت نکرده است و مؤسس پلاسکو(حبیب
القائیان) یک یهودی بوده که در یک کشور مسلمان مشغول تجارت بوده است
و نمیگویند که ساخت یک منبع تجاری در یک مملکت حالا
توسط هرکسی که باشد علاوه بر ذینفع بود صاحب آن نفعی هم برای آن مملکت دارد و از نظر آنها
این ساختمان یک مرکز فساد لباس بوده و صبر حضرت حجت لبریز شده و با اراده ایشان
منهدم شده است و کسی نیست بگوید علمای سرشناس ایرانی اگر شما سرمایه های مملکتی
را صرف ترویج امکانات داخل کشور میکردید، شاید امروز این همه آتش نشان زیر آوارها نمی مردند و این همه خانواده بی خانمان و این همه
کودک در سوگ پدر اشک نمی ریخت.
نوشته: بنفشه کریم زاده