Wednesday, July 30, 2014

دختران حاشیه نشین کرد:کدام دخترها؟؟؟


فقط "نصف دیه "به آنها تعلق گرفت چرا؟مگر این دانش آموزان مداویشان به پایان رسیده بود.یا به خاطر همدردیهای زیاد و پر از محبت دولت و کمکهای بی دریغ صورتهای چروک شده زیبایشان که نیاز به جراحی های زیادی داشت به اتمام رسیده و نیازی به پول و کمک مالی ندارند.جواب تمام این سوالها و صدها سوال دیگر در یک کلمه خلاصه میشود "جنس مونث" وای بر ما زنان ایران که نیمی از جمعییت این اجتماع هم هستیم از چه بنالیم و از چه ننالیم. پانزدهم آذر سال 91 بود که دختران چهارم دبستان انقلاب اسلامی روستای شین آباد در حالی که سرمای اول زمستان رسیده و نرسیده خود را به زیر بالهای این کودکان بی گناه،و بی خبر از چکه چکه نفت بخاری نفتی کلاس دراین عصر.خودرابرای رفتن به کلاس   آماده میکردند که با دست نحیفشان مداد را در دست گرفته و صفحات دفترشان را برای رقم زدن سرنوشت شان پر کنند.اما بی خبر که چکه های بخاری نفتی ورقی دیگر را برایشان رقم زده بود که کلاس درس شان تبدیل به فواره های آتش شد وخلاص.28 تن از این دختران دچار سوختگی شدید شدند و دو تن از آنان نیز بر اثر سوختگی شدید جان خود را از دست دادند .سوختن این کودکان که امید و آرزوی خانواده هایشان بودند یکی دیگر از جنایات این رژیم است که هیچ آینده ای از سوی دولت برای آنان تامین نشده است .این کودکان با نفت کشور خودشان سوختند نفتی که به اکثر کشورهای جهان فروخته میشود پس سهم اینان از فروش این نفت چه شد.آری سهم آنان از این نفت سوختن در آن بود.این همه سرمایه که حتی حاضر نیستند دیه آنها را کامل بپردازد و یا اینکه حداقل خرج مداوایشان را پرداخت کند تا وقتی که بزرگ شدند حسرت رفتن جلوی آینه و وارد شدن در اجتماع بر دلشان نماند.تمام رویا های کودکانه شان درکلاس درس سوخت و بزرگ شدنشان پر از آه و درد است و صورتک زیبایشان مثل یک تکه کاغذ جمع شده است اینان از آن بخاری چه می خواستند غیر از یک ذره گرما برای گرم کردن تن نحیفشان،نگاه کردن سیمای دختران شین آباد دلی میخواهد از سنگ 45 تا 50 درصد بدنشان سوخته است و زیبای شان .....این دختران دیگر شور و شوق رفتن به مدرسه را ندارند هر کدام از آنها درد دلی دارند ،یکی نمی خواهد جلوی آئینه برود و یکی دیگر میخواهد فقط تنها باشد چون دستانش سوخته و برای اینکه عفونت نکند باید همیشه باند پیچی باشد این فاجعه در کشوری که سهم گاز ملت برای همسایگان فرستاده میشود واین در حالی است که هنوز بسیاری از شهرها و روستاها از بخاری نفتی استفاده میکنند آن هم نوع چکه ای فاجعه بزرگی است .هر چند در اوائل قرار بود خدمات بیمه ایران به دانش آموزان حادثه دیده فراتر از تعهدات قانونی و تکلیفی قرارداد انجام گیرد اما حالا دیه آنها نصف شده به خاطر مونث بودن به خاطر اینکه دختر هستند .تبعیض از این آشکارتر آنهم برای کسانی که نیمه جان و نصف هستند حداقل در این مورد کوتاهی نمیکردیدو تبعیض قائل نمی شدید.همه اینها به جای خود دلم از این میسوزد که در این فاجعه یک ابراز همدردی از سوی دولت به خانواده های این دانش آموزان نشد .کاش همانطور که ریاست جمهوری ایران یک نامه ابراز همدردی برای ملت آمریکا که این نامه را از طرف ملت ایران به آنها نوشته و تسلیت گفته اید و ابراز امیدواری کردید که روزی برسد که ملتها در جهان سرشار از عشق و محبت و دوستی در کنار یکدیگر زندگی کنند برای اتفاقی که در یکی از مدارس آمریکا اتفاق افتاده بود. وکا ش اگر در محل حادثه هم حاضر نشدید با خانواده هایشان دیداری میکردید و پیام تسلییتی به خانواده های داغدیده می فرستادید اما دریغ از یک ذره تکان دادن و خم به ابرو دادن، که چگونه دانش آموزان شین آباد معصومانه و با چه سختی و دردی در آتش سوختند و فقط گفتند که ماجرا را آنقدر بزرگ نکنید این اتفاقات عادی است و ممکن است در هر کجای دنیا اتفاق بیافتد.عزیزان دورانی که شما در آن سوختید سر آغاز زندگی شما بود و دوران شیطنت های شما،دوران حساسیت،حساسییتی که کوچکترین خاطره تلخ و تصویر منفی تا لحظه مرگ به همراه میماند.از کدام درد شما بگویم.از بی کفایتی آموزش و پرورش،از سهم تان درگاز و نفت کشور.ببخش اگر مدرسه برای تو امن نبودو تو "ندانستی"از ظلمی که بر جسم نحیفت شده و تو کلامی بر زبان نیاوردی.هرچند تمام این نوشته ها در برابر درد این کودکان و داغ بر دل خانواده هایشان هیچ است اما کودکان سرمایه های اجتماعی فردا هستند و حمایت از آنها و حقوقشان از حساسییت خاصی برخوردار است حتی به رغم این حساسییت،نقض حقوق آنها آسانتراز دیگران صورت میگرد.خیلی سخت است وقتی که دیدن برخی وقایع که رنج ها و آرزوهائی دارد،اما سخت تر از آن بی کفایتی دولت نسبت به کودکان است کودکانی که در آتش سوختندو حال قربانی تبعیض جنسییتی از همان دوران کودکی شدند.

ارسال شده از : بانو کریم زاده

Thursday, July 24, 2014

جنایت

خلافت اسلامي تحت عنوان داعش روز به روز نحوه ی تفكر و نوع رفتار مديريتي خود را با بيان وحشیانه ی خود گسترده تر ميسازد و جنايت عليه بشريت را دارد در ابعادي هراسناک سازمان ميدهد ، و همه اين کردارها را را در سياستي زیرجلی و نفوذی مخملی و نامحسوس از عدم دخالت جهاني اعمال ﻣﻴﻨﻤﺎﻳﺪ . پس از بیرون راندن مسیحیان از عراق و اعلام عدم وجود آنها در عراق و اقدام به ویران نمودن سرزمین و وطن شش هزارساله اشوريان در روبرو شدن با مسائلی مثل هجرتهای گروهی و بي امان و مرگ و کشتار، اکنون نوبت به ختنه اجباري دختران رسيده است . رفتارهای داعش هیچ توجیه و بازگشتی نداشته و ندارد اینها بنیاد گراهایی بی رحم هستند بدون توجه به اینکه زمان بربریت دیگر گذشته و امروزه روزگار علم و پیشرفت و تمدن و مدنیته است داعش اینها سرش نمیشود و به رفتاري دامن ميزند كه جايي براي ترميم در اينده نخواهد داشت ، يعني دارند همه آنشچه بشریت ساخته و همه ان هستي انساني را به وارونگي و نابودي ميكشانند . داعش همچون ماشين ويرانگري است كه تصمیم دارد نوعي از تغییرات سياسي ، فرهنگي را بوجود آورد که در مرحله نخستيش زمینه ها را هموار می سازد . اتش زدن پرچم فلسطين و برجاي نهادن پرچم داعش نمادینه بوده و بيانگر اين مهم است كه از اين پس فلسطين نشانی از همايش نمادين جهان معترض اسلامي نخواهد بود و بحثها و گفتگوهای ديگري در جهان اسلامي در راه ميباشد . گروه زیادی از مفسران سياسي پیشرفت داعش را همگام با تنگناي دخالت و ماندگاري نظام جمهوري اسلامي میدانند ، و اما شواهد نشان ميدهند كه مردم با منتقد تحجر اسلامیند و در ميان مردم ايران و منطقه جایگاه محکمی ندارند مگر به حکم قتل و کشتار و اسلحه که خود را با يك قياس به تمكين و ارامش خاطر به چگونگي ارايش رفتاري نظام جمهوري اسلامي ميسپارد .

Tuesday, July 22, 2014

بورسیه های غیرقانونی

اطلاعات جدیدی درباره بورسیه های غیرقانونی در حال انتشار است. ظاهرا تنها کسانی که از خانواده اطرافیان احمدی نژاد بورسیه نگرفتند، مرحوم ابوی آقای احمدی نژاد و نوه دو ساله اوست. تا به حال معلوم شده که بعضی از اعضای دولت سابق که نماینده فعلی مجلس هستند، احتمالا منظور مسعود میرکاظمی است، برای هفت یا هشت نفر از اعضای خانواده شان بورس گرفته اند. بورسیه ها در زمان آقای محمد مهدی زاهدی که قبل از وزارت علوم عضو ستاد دیه استان کرمان بود داده شد و بورسیه ها بدون اینکه باسن مبارک را از روی صندلی تکان دهند، مدرک دانشگاهی گرفتند و چند نفر از آنها مسئولیت های مهمی در وزارت علوم دولت سابق داشتند. حالا معلوم شد چرا احمدی نژاد به مدرک دانشگاهی می گفت " کاغذ پاره" وقتی خودش در یک سال بدون اینکه کسی روی دانشگاه را ببیند، مدرک دانشگاهی می گرفت، حداقل خودش یقین پیدا می کرد که مدارکی که می دهد " کاغذ پاره" است. براساس خبرهایی که منتشر شده، همین بورسیه ها قرار بود اعضای هیات علمی همان دانشگاه ایرانیان بشوند که با پول اختلاس شده توسط شخص رئیس جمهور محترم قرار بود یا هست راه بیافتد. معاون آموزشی یک دانشگاه مهم کشور، با معدل 11 لیسانس و معدل 14 فوق لیسانس این بورسیه را گرفت و امروز در تمام خانواده به نام " آقای دکتر" شناخته می شود. فرزند و مسئول دفتر یکی از وزرای دولت احمدی نژاد و نماینده فعلی مجلس که ما خواستیم نامش فاش شود و نشد که نشد، از همین بورسیه ها گرفتند. حالا می فهمید چرا از 25 عضو کمیسیون آموزش عالی مجلس 15 نفرشان اعضای جبهه پایداری هستند که فرق ان پی تی و ام پی تری را نمی دانند؟ حالا فهمیدید چرا فرجی دانا وزیر علوم فعلی باید هر چه سریع تر استیضاح و برکنار شود؟ ..... خدایا یک تپه گلکاری نشده توسط احمدی نژاد به ما نشان بده که برویم بالای آن و کفش مان قهوه ای نشود

نبوی

Saturday, July 19, 2014

آزادی حق من است حتی یواشکی


زنان ایران بزرگترین گروه اجتماعی هستند که حقوقشان در نظام جمهوری اسلامی پایمال شده است و سرکوب کردن زن یکی از ویژگیهای این نظام است ، زنان در طول سی و پنج سال علیه نقض حقوق خود مقاومت کرده اند و این زن ستیزی و سرکوب را به نمایش گذاشته اند ، اقدام جدید زنان ایران در این راستا تحت "آزادی های یواشکی زنان ایران میباشد" پیج "آزادی های یواشکی زنان ایران "مدتی است که از سوی گروهی از زنان که فعالییتی مدنی را علیه حجاب اجباری به راه انداخته اند ، اداره میشود و این پیج در کلیه رویدادهای ایران و صفحات فیسبوک وجود دارد و کم و بیش آن را دیده اید تصاویر و کامنت های موجود در آن که منتشر میشود مربوط به زنانی است که در ایران زندگی میکنند ، زنانی که خسته شده اند و مایلند از حق انتخاب آزادانه ی پوشش برخوردار باشند ،روسری های خود را برای چند دقیقه برداشته و با گرفتن عکس و انتشار آن بیزاری خود را نسبت به این رژیم و قوانین زورکی ابراز نمایند. این زنان ،زنان فعال حقوق بشری یا نویسندگان ... نیستند بلکه زنان عادی هستند خواستار زندگی آزادانه و آزادی هستند زنانی که با تحمیل و زور روسری و توسری ، برداشتن روسری از سرشان به رویا تبدیل شده است .با گذشتن یک سده مبارزه برای کسب حقوق برابر زن و مرد زنان از چنگ حجاب و پوشش اجباری واقعا به تنگ آمده اند.این پیج توسط مسیح علینژاد روزنامه نویس فعال ایرانی خارج ازکشور ساخته شد ایشان عکس بی حجابی از خود را در صفحه فیسبوک خود قرار داد و یکی از دوستان وی برای عکسش کامنت گذاشته بود که شما در آنجا آزاد هستید که روسری به سر کنید و هیچکس مزاحمتان نشود !وای که چه احساس لذت بخشی است ! مسیح هم با یک سوال ساده به کامنت مزبور پاسخ داده بود:چرا شما نمیتوانید به دوراز  چشم قانون و گشت ارشاد روسری های خود را بردارید و این احساس خوب را تجربه کنید؟ در پی این سوال مسیح در روز اول ده ها تصویر و بعد از مدت کوتاهی هزاران عکس بدون حجاب به سوی مسیح روانه شد .مسیح هم به سادگی از کنار این موج زنان ایران نگذشت صفحه ی او در فیسبوک به یک کمپین بزرگ علیه حجاب اجباری بدل گشت و هزاران نفر از این حرکت پر خروش زنان حمایت کردند .نظام ایران به حجاب زنان ارزش خاصی میدهد به طوری که از اوایل انقلاب درصدد بر آمد که تفکییک جنسییتی را در دانشگاهها بر قرار کند و تا به امروز از هر ترفندی برای جدا کردن زن و مرد استفاده کرده است .آنقدر ارزش میدهد که اگر زنان ایران حجابشان را از دست دهند جمهوری اسلامی نیز بخشی از هویت خود را از دست میدهد و انجام دادن هر حرکتی که بر علیه حجاب باشد از طرف دولت نا بخشودنی است وآنان این آزادی های یواشکی را توطئه ی خارج نشینان توصیف کرده اند .مساله ی ،حجاب و تحمیل پوشش در ایران برای زنان شاید بخش کوچکی از مشکلات زنان باشد اما بخشی از مبارزه زنان است و کسانی که خواهان آزادی و دمکراسی هستند باید با زنان موافق و همگام آنها باشند وحجاب یکی از ابتدائی ترین حقوق زنان در ایران است که از آنان سلب شده است و انتشار این تصاویر {بدون حجاب}نشانگر آنست که زنان ایران از هر فرصتی برای آزادی استقبال میکنند و این اتحادها و همبستگی های زنان،مبارزه با ظلم و ستم میباشد.به امید برابری جنسییتی در ایران
بنفشه کریم زاده

Friday, July 18, 2014

(آمارها از سازمان عدالت برای ایران در سال 1391)

بیش از ۷۰۰ میلیون زن در جهان در کودکی ازدواج کرده اند. ازدواج در سن پایین، ازدواج اجباری و ختنه دختران، موضوع اولین نشست جهانی دختران است که امروز در لندن برگزار می شود. دیوید کامرون نخست وزیر بریتانیا در آغاز این نشست گفت باید یک بار و برای همیشه به این خشونتها علیه دختران پایان داد. آیا می دانستید: در ایران چیزی به عنوان سن قانونی ازدواج وجود ندارد زیرا با وجود اینکه قانون، حداقل سن ازدواج را برای دختران 19 سال و برای پسران 11 سال تعیین کرده، اما به ولی قهری اجازه می دهد با موافقت قاضی در هر سنی حتی در هنگام نوزادی، دختر یا پسر خود را به عقد دیگری در بیاورد. - براساس حقوق بین الملل، ازدواج کودکان، ازدواج اجباری و نوعی از بردگی محسوب شده و ممنوع است. - در سال گذشته حداقل 1191 دختر زیر 11 سال و 93891 دختر 11 تا 11 ساله به اجبار، ازدواج کرده اند. - اخیرا مجلس ایران قانونی تصویب کرده که ازدواج با فرزندخوانده را نیز با اجازه دادگاه مجاز می شمارد. - در استان اردبیل هر روز قضات، زندگی چهار دختر را با ازدواج اجباری، به محرومیت از تحصیل، تجاوزدر چهارچوب زناشویی وخشونت روانی و جسمی می کشانند. - در سال گذشته معادل ظرفیت 199 مدرسه ابتدایی و راهنمایی از دانش آموز دختر، به دلیل ازدواج تخلیه شده است.

Thursday, July 17, 2014

خانه مقوایی یا کارتن خوابی

در هر کشوری چشم ملت به دولت است دولتی که سرنوشت مردم را در خوشبختی تعیین میکند کشور ایران دارای سرمایه های هنگفتی است که متاسفانه دولت این سرمایه ها را ازمردم سلب میکند در رسیدن به اهداف شیطانی نه مقوایی یا کارتن خوابی خاخودش.خوب واضح است وقتی دولت این باشدبرای ملت هرروز یک معضل برای مر دم جامعه پیش می آید معضلاتی که دامنگیر همه به خصوص کودکان بیگناه و زنان بی دفاع میباشد.رژیم ایران ممکن است ازنظر فرهنگی" اجتماعی" اقتصادی و سیاسی عقب باشد اما از نظر فقر"اعدام"اعتیاد"خودکشی خودسوزی بالاترین ارقام را دارد و میتواند تمام جوائز بین المللی را ازآن خود کند.در اینجا
 به معضل کارتن خوابی میپردازم.
کارتن خوابی چیست؟ و کارتن خواب چه کسی است؟
کارتن خوابی یک معضل بزرگ اجتماعی است که افراد سالخورده"معتاد"بی خانمان و بی سرپرست و فقیر به آن  روی می آورند و دامنگیر آن میشوند.وکارتن خواب کسی است:که محل اقامت ثابتی برای شب نداشته باشد اما پدیده ای است پیچیده و متفاوت و چهره کارتن خوابی مانند تعریف آن از کشوری به کشور دیگر متفاوت است در گذشته های نه چندان دور هر وقت اسم کارتن خوابی به میان می آمد تصویری غربی و دور از انسانییت برای ما ملت ایران بود اما پدیده کارتن خوابی دیگر تغییر کرده است دیگر پدیده ای غربی نیست دیگر کارتن  خوابی در کشور تبدیل شده است به خانه های مقوائی برای زنان و
 دختران که میانگین سنی آنها بین 17و18 سال میباشد و با این حساب تایکی دو سال دیگر شمار کارتن خوابی از آمار معتادین پیشی میگیرد.
اما دلیل افزایش کارتن خوابی در چیست و عوامل تاثیرگذاربرآن چه میباشند؟
از عوامل تاثیر گذاربرکارتن خوابی فقر-بیماریهای روانی-طردشدگان از بنیادخانواده-معتادین و ...را میتوان نام برد اما کارتن خوابی فقط در این مفهوم خلاصه نمیشود که شخص شب تا صبح را روی کارتن بخوابدو بس بلکه شخص کارتن خواب در معرض انواع سواستفاده های اجتماعی از جمله جنسی-خشونت-روی آوردن به بدهکاری و انواع و اقسام بیماریهای لاعلاج قرارمیگیرد.در ایران متاسفانه کسانی را که شب تا صبح در خیابان ها روی کارتن میخوابند بیشتر به زنان و دختران فراری و معتادین لقب میدهند مگر این زنان و افراد که به گفته کارشناسان اجتماعی افراد به درد نخورجامعه هستند چیزی غیر از این است که دست خوش مشکلات و معضلات اجتماعی شده واز بی تدبیری دولت بر ملت است
  که به این چنین روزی گرفتار شده اند.مگرغیر از این است که این زنان همان نوزادانی هستند که در جامعه ای متولد شده اند که از بدو تولدسفره مرد سالاری و زیر دستی و تحقیروکتک و فحشا برایشان پهن شده است و این آبی است که دولت برای زنان که نیمی از اجتماعش مییباشند ریخته است.این قشر ضعیف نه از طرف دولت و نه ازطرف ملت حمایت نمیشوندوبه آسیب های اجتماعی رسیدگی میشودو مردم نیز به چشم ملامت گربه این قشر نگاه میکنند.زنی که بی سرپناه است و نه دارد ونه پول کجا بخوابد آیا جائی جز گوشه خیابان برای وی باقی می ما ند .خانه دارد نه شغل

وظیفه مسئولین به جای دادن لقب زنان خیابانی و فحش برای این زنان چیست؟
 * در درجه اول باید به فکر سرپناه و خانه های امن برای این اشخاص باشند و جائی برای محافظت آنها در نظر بگیرند که همراه با دوره درمانی باشد و تبدیل به انسانی سالم شده و توانائی برگشت به زندگی و مشکلات آن را داشته باشند.
**در نظر گرفتن اشتغال مناسب برای این افراد بویژه زنان که اشتغال باعث میشود کمتر دچار آسیب های جدی در جامعه شده و بهترین راهکار برای جلوگیری ازکارتن خوابی زنان وسواستفاده های اجتماعی از آنان میشود.
***در نظر گرفتن مستمری مناسب برای زنان بویژه زنان سرپرست خانوار که متاسفانه و با کما ل تاسف مستمری که برای این زنان  سرپرست خانوار در نظر گرفته میشودمعادل 2 کیلوگرم گوشت میباشد و در جامعه به ظاهر دینی و اسلامی آیا حتی وجود یک زن کارتن خواب هم جای تاسف نیست و با این وضعییت رو به رشد کارتن خوابی با اطمینان کامل میتوان گفت که جامعه ایران کاملا دچار آسیب فرهنگی و روحی و روانی شده است بله باید گفت دیگر کارتن خوابها افراد سالخورده و ناتوان نیستند بلکه مردان و زنان و دخترانی هستندکه کاملا دچار سر در گمی شده اند و یا واقعا بی سر پناه
 هستند.بسیاری از کارشناسان اجتماعی کارتن خوابی و خود فروشی زنان را بر اثر فقر نمیدانند بلکه به خاطر کمرنگ شدن ارزش های اخلاقی و ضعف باور های دینی میدانند   و این را بر آورد نمیکنند که اگر در جامعه فرصت های شغلی مناسب برای زنان وجود داشته باشد حتی اگر در آمدش ناچیز باشد زنان به این مسائل روی نمی آورند و به جای قوی کردن عقائد دینی به فکر متلاشی شدن خانواده ها و از بین رفتن قشر جوان جامعه باشند وبا ارائه برنامه های مناسب برای معضل بیکاری که ریشه تمام بدبختی هاست و دادن آن به سازمانهای مدیریتی و دولتی باشند و دولت هم به جای اینکه درمجلس
 ساپورت پوشیدن زنان و دختران و وازکتومی کردن مردان را مشکل بداند در فکر چاره برای کودکان و زنان بی سرپناهی باشد که شب را در خانه های نا امن مقوائی به روز میرسانند

نهضت ادامه دارد

بحران گرمای تابستانی که مغز یا هر چیزی توی جمجمه امت حزب الله بزن و بگیر احتمالا هست را به جوش می آورد و بطور خودجوش می ریزند به خیابان که ملت را دچار وحشت کنند. اعلام شد که بعد از ماه رمضان گشت های امر به معروف آغاز خواهد شد. آقای قالیباف هم مجددا بر جداسازی فضای خواهران کارمند از برادران تاکید کرد و گفت خانمهای کارمند برای اینکه راحت تر کار کنند می توانند بروند خانه و برای اینکه خعلی خعلی راحت شوند می توانند یا باید، کار نکنند. مردان هم می توانند در همان اتاق شان به کار ادامه بدهند که اگر خواستند به همدیگر فحش خواهر و مادر بدهند از خانمها خجالت نکشند. خانم لاله افتخاری یکی از عناصر ستون پنجم بانوان در مجلس که در جوانی دو خواستگارش جلوی در خانه شان با هم بزن بزن کردند از بس لاله خانم خواستنی بود، گفت: « طرح شهرداری تهران در خصوص عدم حضور بانوان در برخی سمت ها ارزشمند است.» یکی از آگاهان توضیح داد: منظور از بعضی سمت ها کارهای بیخودی مثل منشیگری، کارشناسی، مدیریت، مهندسی شهری، حسابداری و کلا هر کار اداری است که در بیرون خانه انجام می شود. خانم افتخاری ادامه داد: « این طرح در کشورهای دیگر نیز انجام شده است.» وی برای مثال به کشورهایی مثل افغانستان در دوره طالبان، عربستان سعودی، منطقه تحت اشغال داعش در عراق، سودان، منطقه تحت اشغال بوکوحرام در نیجریه اشاره کرد و خیال ما را راحت کرد که این اندیشه عمیق و دقیق و غلیظ و شدید یک تفکر بین المللی است. واقعا زنان ایرانی با همین یک زن نماینده، چه نیازی به مردان زن ستیز دارند؟ این دوست که از صد تا دشمن بدتر است. البته در واحد برادران هم نهضت ادامه داشت. آیت الله مکارم شیرازی در مورد حضور زنان تماشاگر علاقمند به ورزش در استادیوم های ورزشی گفت: « ورزشکاران پوشش مناسبی ندارند. زنان باید مسابقات را از رسانه ها تماشا کنند.» یعنی این توجه حساب شده است که دهان آدم را نیم متر گشاد نگه می دارد و آدم هیچ حرفی نمی تواند بزند. یعنی اینکه اگر خانمی در ورزشگاه از فاصله صد متری نوک زانوی مردان ورزشکار را ببیند، اتفاق بسیار تلخی می افتد و گناه بزرگی مرتکب می شود، در حالی که اگر از تلویزیون تصویر همان ورزشکار را از فاصله دو متری با همان لباس ببیند، هیچ مشکلی اتفاق نمی افتد. یعنی طرف فکر می کند کسی که حرفش را می خواند، عقل ندارد؟

ابراهیم نبوی

Wednesday, July 16, 2014

زن و گناه سیاسی


مربی انسان ها زن است .سعادت و شقاوت کشورها وابسته به وجود زن است .زن با تربییت مهم خود انسان درست میکندو با تربییت صحیح کشور آباد میکند سخنان امام خمینی هنگام پیروزی انقلاب پس جایگاه زن طبق گفته های ایشان کجا ست؟زن در ایران در کجا ایستاده است؟همه این وعده وعیدها یک توجیه ایدئولوژیک نابرابری زن و مرد است که مرد سایه سنگین خود را بر تمام عرصه ها و حوزه های سیاست افکنده است و پیش از بیش زنان را از عرصه های سیاست دور کرده و روی اجتماع را به سوی مرد می کشاند وزن را به طور کل از عرصه های مهمی چون ریاست.قضاوت.مذاکرات.سیاست خارجی دور میکند این شعارهای توخالی و وعده های اوائل انقلاب که زنان ما دوش به دوش مردان در خیابانها انقلاب کرده اند و ما به ارزش و وجود زنان پی برده ایم وباید آزادانه بگردند و درادارات و مراکز دولتی همچون مردان باید کار کنند و هزاران شعار دیگر همه تبدیل شد به فقرو فساد و تبعیض و........این رژیم این را قبول نمیکند که از طریق کمک بسیار مهم زنان میتواند به تسهیل و توسعه همه جانبه در جامعه برسد و زنان در این کشور همواره به صورت یک منبع دست نخورده باقی مانده اند و به همین دلیل است که تاکنون در زمینه توسعه موقعییت چندانی به دست نیاورده است و زنان قربانی رفتارهای سیاسی شده اند.گنجاندن زن در سیاست میتواند به کاهش آفت و صدمه کمک کند وبه همین جهت ورود زن به عنوان پدیده مثبتی مورد توجه قرار میگیرد و حضور زن به کاهش فساد و استفاده  نادرست از قدرت کمک میکند ولی متاسفانه دولت نمی خواهد که از وجود زن استفاده کند و آنان را منع سیاست میکند.چون میترسند که زمام امور رابه دست زنان بدهند و هنوز بر این پایه و عقیده اند و بارها طلاب به این سخنان اشاره کرده اند که "قومی که زمام امور خود را به دست زنان بسپارد رستگار نخواهد شد".طلاب نقش زنان در جمهوری اسلامی را فقط در خانه داری و در به صندوق ریختن آرا خلاصه کرده اند زنان که نیمی از اجتماع را تشکیل میدهند با پدیدار شدن انقلاب این را وظیفه قانونی خود میدانستند که در تظاهرات واجتماعات شرکت کنند و آنها به دنبال انقلاب اسلامی و اهداف بلندی که این انقلاب برای خود ترسیم کرده بود آرمانهای خاصی را برای خود در نظر گرفته بودند اما تا به حال که چندین سال از این انقلاب میگذرد نه اینکه هیچ یک از آرمانهای زنان به مرحله اجرا در نیامده است بلکه در آستانه کمرنگ شدن زنان نیز در سطح اجتماع و کم کردن حضور زنان در دوایر دولتی میباشد.حضور زنان در در سالهای بعد از انقلاب در مجامع متفاوت بوده بطوری که در مجلس اول تا سوم شورای اسلامی 4 زن نماینده مجلس بوده در دوره چهارم به 9 نفر رسید ودر دوره پنجم به 14 نفر رسید و تا به حال و با دوره های مختلف ریاست جمهوری و با عضو گیریهای احزاب فعال  این موضوع که حضور زنان باید در جامعه به رسمییت شناسانده شود هیچ تغییر خاصی نکرده است.متاسفانه حضور زنان هیچ گاه ودر هیچ جا و حتی در مجلس به رسمییت شناخته نشده است به طوری که بارها مردان و هیات رئیسه مجلس با این تحلیل"که زن نمیتواند در جایگاه هیات رئیسه بنشیند و ما دائما چشممان به چشم او بیفتد"زن را از مقام و منزلتش دور کرده اند.دور کردن زنان از سیاست و شناسایی نکردن مشکلات این قشر و استفاده نکردن زنان در سطوح بالای مدیریتی باعث به وجود آمدن تبعیضی همچون تفکیک جنسییتی در دانشگاهها و محرومییت از تحصیل در برخی ازرشته ها میباشد که این خود باعث به وجود آمدن دوگانگی در جامعه میشود.دور کردن زنان از میدان قدرت و سیاست از ظلم تاریخی است که نسبت به زنان شده و این چاش بر میگردد به نحوه رسیدگی دولتها به این قشر رژیم ایران خود یکی از آن دولتهایی است که همیشه درصدد بوده که زن را همیشه بدون شناخت "منزلت و جایگاه"اصلی آنان از سیاست دور کرده و وظایف آنان را فقط در خانه داری خلاصه کند.در کشوری که به شدت مردسالاری قدرت دارد و زن همواره به موجودی نیازمند و ترحم انگیز تبدیل شده ومردها به قدرت جسمانی خود بالیده و ضعف جسمانی زن را در مقایسه با نیروی خود چنان بزرگ جلوه داده اند و این باور در ذهن ها قوی تر شده که زن رااز هرنوع فعالییتی در جامعه به عقب برانند و در هیچ عرصه ای فعالییت نداشته باشند.این رژیم از آغاز به قدرت رسیدن خود همواره از زنان به عنوان ابزاری تبلیغاتی برای تحقق و پیشبرد سیاست ها و اهداف خود استفاده کرده است وهمچنین با منصوب کردن زنان حکومتی در سطح مشاور و استانداری حرکت و تشکل زنان را محدود تر کند و همچنین با تطاهر به این کاردر انزار بین المللی تصور فعال بودن زنان برای احقای حقوقشان و حمایت از آنها ایجاد کند که همه اینها فیلمی بیش نیست.پائین بودن سطح مشارکت زنان در تصمیم گیریهای سیاسی نشان دهنده برتریهای تاریخی مردان در نظام انتخاباتی و نابرابریهای دیرین بین زن و مرد است که حتی در خانه .محیط آموزشی و کار و.......فرصتهای کمتری برای مهارتهای رهبری دارند.هنوز صدای زنان آنچنان که باید و شاید شنیده نمیشودو آن طور که لازم است زنان در اجتماع حضور ندارند و از هیچ قدرتی برای تاثیر بر گفت گوهاو حضور در عرصه سیاست برخوردار نیستندو این هدیه رژیم ایران به زنان کشورش میباشد.

ارسالی از :بانو کریم زاده