Wednesday, July 16, 2014

زن و گناه سیاسی


مربی انسان ها زن است .سعادت و شقاوت کشورها وابسته به وجود زن است .زن با تربییت مهم خود انسان درست میکندو با تربییت صحیح کشور آباد میکند سخنان امام خمینی هنگام پیروزی انقلاب پس جایگاه زن طبق گفته های ایشان کجا ست؟زن در ایران در کجا ایستاده است؟همه این وعده وعیدها یک توجیه ایدئولوژیک نابرابری زن و مرد است که مرد سایه سنگین خود را بر تمام عرصه ها و حوزه های سیاست افکنده است و پیش از بیش زنان را از عرصه های سیاست دور کرده و روی اجتماع را به سوی مرد می کشاند وزن را به طور کل از عرصه های مهمی چون ریاست.قضاوت.مذاکرات.سیاست خارجی دور میکند این شعارهای توخالی و وعده های اوائل انقلاب که زنان ما دوش به دوش مردان در خیابانها انقلاب کرده اند و ما به ارزش و وجود زنان پی برده ایم وباید آزادانه بگردند و درادارات و مراکز دولتی همچون مردان باید کار کنند و هزاران شعار دیگر همه تبدیل شد به فقرو فساد و تبعیض و........این رژیم این را قبول نمیکند که از طریق کمک بسیار مهم زنان میتواند به تسهیل و توسعه همه جانبه در جامعه برسد و زنان در این کشور همواره به صورت یک منبع دست نخورده باقی مانده اند و به همین دلیل است که تاکنون در زمینه توسعه موقعییت چندانی به دست نیاورده است و زنان قربانی رفتارهای سیاسی شده اند.گنجاندن زن در سیاست میتواند به کاهش آفت و صدمه کمک کند وبه همین جهت ورود زن به عنوان پدیده مثبتی مورد توجه قرار میگیرد و حضور زن به کاهش فساد و استفاده  نادرست از قدرت کمک میکند ولی متاسفانه دولت نمی خواهد که از وجود زن استفاده کند و آنان را منع سیاست میکند.چون میترسند که زمام امور رابه دست زنان بدهند و هنوز بر این پایه و عقیده اند و بارها طلاب به این سخنان اشاره کرده اند که "قومی که زمام امور خود را به دست زنان بسپارد رستگار نخواهد شد".طلاب نقش زنان در جمهوری اسلامی را فقط در خانه داری و در به صندوق ریختن آرا خلاصه کرده اند زنان که نیمی از اجتماع را تشکیل میدهند با پدیدار شدن انقلاب این را وظیفه قانونی خود میدانستند که در تظاهرات واجتماعات شرکت کنند و آنها به دنبال انقلاب اسلامی و اهداف بلندی که این انقلاب برای خود ترسیم کرده بود آرمانهای خاصی را برای خود در نظر گرفته بودند اما تا به حال که چندین سال از این انقلاب میگذرد نه اینکه هیچ یک از آرمانهای زنان به مرحله اجرا در نیامده است بلکه در آستانه کمرنگ شدن زنان نیز در سطح اجتماع و کم کردن حضور زنان در دوایر دولتی میباشد.حضور زنان در در سالهای بعد از انقلاب در مجامع متفاوت بوده بطوری که در مجلس اول تا سوم شورای اسلامی 4 زن نماینده مجلس بوده در دوره چهارم به 9 نفر رسید ودر دوره پنجم به 14 نفر رسید و تا به حال و با دوره های مختلف ریاست جمهوری و با عضو گیریهای احزاب فعال  این موضوع که حضور زنان باید در جامعه به رسمییت شناسانده شود هیچ تغییر خاصی نکرده است.متاسفانه حضور زنان هیچ گاه ودر هیچ جا و حتی در مجلس به رسمییت شناخته نشده است به طوری که بارها مردان و هیات رئیسه مجلس با این تحلیل"که زن نمیتواند در جایگاه هیات رئیسه بنشیند و ما دائما چشممان به چشم او بیفتد"زن را از مقام و منزلتش دور کرده اند.دور کردن زنان از سیاست و شناسایی نکردن مشکلات این قشر و استفاده نکردن زنان در سطوح بالای مدیریتی باعث به وجود آمدن تبعیضی همچون تفکیک جنسییتی در دانشگاهها و محرومییت از تحصیل در برخی ازرشته ها میباشد که این خود باعث به وجود آمدن دوگانگی در جامعه میشود.دور کردن زنان از میدان قدرت و سیاست از ظلم تاریخی است که نسبت به زنان شده و این چاش بر میگردد به نحوه رسیدگی دولتها به این قشر رژیم ایران خود یکی از آن دولتهایی است که همیشه درصدد بوده که زن را همیشه بدون شناخت "منزلت و جایگاه"اصلی آنان از سیاست دور کرده و وظایف آنان را فقط در خانه داری خلاصه کند.در کشوری که به شدت مردسالاری قدرت دارد و زن همواره به موجودی نیازمند و ترحم انگیز تبدیل شده ومردها به قدرت جسمانی خود بالیده و ضعف جسمانی زن را در مقایسه با نیروی خود چنان بزرگ جلوه داده اند و این باور در ذهن ها قوی تر شده که زن رااز هرنوع فعالییتی در جامعه به عقب برانند و در هیچ عرصه ای فعالییت نداشته باشند.این رژیم از آغاز به قدرت رسیدن خود همواره از زنان به عنوان ابزاری تبلیغاتی برای تحقق و پیشبرد سیاست ها و اهداف خود استفاده کرده است وهمچنین با منصوب کردن زنان حکومتی در سطح مشاور و استانداری حرکت و تشکل زنان را محدود تر کند و همچنین با تطاهر به این کاردر انزار بین المللی تصور فعال بودن زنان برای احقای حقوقشان و حمایت از آنها ایجاد کند که همه اینها فیلمی بیش نیست.پائین بودن سطح مشارکت زنان در تصمیم گیریهای سیاسی نشان دهنده برتریهای تاریخی مردان در نظام انتخاباتی و نابرابریهای دیرین بین زن و مرد است که حتی در خانه .محیط آموزشی و کار و.......فرصتهای کمتری برای مهارتهای رهبری دارند.هنوز صدای زنان آنچنان که باید و شاید شنیده نمیشودو آن طور که لازم است زنان در اجتماع حضور ندارند و از هیچ قدرتی برای تاثیر بر گفت گوهاو حضور در عرصه سیاست برخوردار نیستندو این هدیه رژیم ایران به زنان کشورش میباشد.

ارسالی از :بانو کریم زاده

No comments:

Post a Comment