خشونت علیه زن پدیده ای است که در آن زن به خاطر جنسییت خود ، مورد اعمال زور و تضییع حق از سوی جنس دیگر واقع میگردد.در طول تاریخ بشرییت رخدادهای زیادی روی داده است، وضعییت های ناگوار که هر روزشاهد یک مصیبت تازه هستیم، نسل کشی انسانهای بی گناه، نقض حقوق بشر، خشکسالی های پی در پی،جنگ، شکنجه،ایدز، ابولا، اما هر چند مقاومت کردن در برابر این فجایع بسی دشوار است باید تحمل کرد اما زنان دنیای امروز ناچاربه مقاومت هستند، هرروز خشونت علیه زنان و رفتارهای وحشیانه افزایش می یابد.خشونت وشکنجه هایی که بر روی بدن نحیف زنان در این دنیای بی رحم مانده و می ماند،خشونت علیه زنان محدود به تمام جوامع بشری است و جاو مکان مشخصی ندارد،در خانه،خیابان و حتی محل کار با آن روبرو هستند.خشونت یک مساله جهانی است به طوری که 30تا35 درصد زنان آمریکایی مورد آزار جنسی شوهرانشان قرار میگیرند و 15تا25 درصد هنگام بارداری مورد ضرب و شتم قرار میگیرند و از هر 10زن قربانی سه نفر توسط شوهر یا سایر مردان کشته میشوند.درشیلی 63 درصد زنان مورد آزار جسمی قرار میگیرند و 41 درصد زنان در هند بر اثر آزار جسمی شوهرانشان دست به خودکشی میزنند.در بنگلادش بیش از 50 درصد قتل ها ،ناشی از خشونت مردان است و در ایران هم طبق آمارهای ملی 66 درصد زنان از اول زندگی مشترکشان ،حداقل یکبار مورد خشونت قرار گرفته اند .اما دردناک تر از همه این است که در عراق علاوه بر قتلهای ناموسی،درسایه جنگ های طولانی واین همه آواره از پیر،جوان،مرد،زن و کودک،این زنان و کودکان هستند که از هر قشری آسیب پذیرترند که باید در اردوگاهها،کوهها و خیابان ها زندگی کنند اما غم انگیزترین واقعییت این بی رحمی در عراق استفاده از تجاوزات جنسی زنان و کودکان به عنوان حربه جنگی است که نزدیک به دو هزار زن را گرفته به آنها تجاوز کرده و بعد مثل یک برده به فروش میرسانند،به طوریکه هفتصد زن را صد و پنجاه دلار فروخته اند.عامل اصلی خشونت را میتوان در تبعیض یافت که مانع از برابری زن با مرد در همه سطوح زندگی میشود و خشونت هم ریشه در تبعیض دارد.ظلم هایی که در حق زنان میشود در جای جای این دنیا آنقدر بی رحم هستند که بشرییت حتی توان گفتن و فکر کردن در مورد آنها را ندارد.زنان در زندگی روزمره خود،فشارهای زیادی را در همه جنبه های زندگی از فرهنگی و اقتصادی گرفته تا سیاسی و اجتماعی منحمل میشوند.این فشارها همیشه با زن بوده و نوعی وحشت را در زن ایجاد میکند وحشت از تبعیض و خشونتی که در آینده در انتظارشان است ، که اعتماد به نفس،امکان برنامه ریزی در آینده و حتی تصویرآنها از جامعه و خود را از آنها سلب میکند.و درد های ناگفته در زندگی شان از بی عدالتی آشکار است و مثل یک کابوس با آنها می ماند و هیچ وقت آشکار نمیشود. ناآرامی های سیاسی درجامعه به شیوه ای تنظیم میشود و زنان را سرکوب میکنند ،که حتی آزادی های فردی اجتماعی با توجه به قانون برایشان وضع میگردد و در مواردی همچون حجاب،حضانت، و زنان در جامعه ما همیشه با هر حرکت سیاسی و آمدن هررئیس جمهور، میزان اعمال و فشاربر آنها افزایش می یابد.
واما ناآرامی های اجتماعی هم به گونه ای است که همیشه در کمین زنان است و در جاهای مختلفی مورد سو استفاده قرار میگیرند،به طوریکه حتی در محل کار نیز راحت نیستند و هیچ تلاشی برای تامین امنییت اجتماعی در اماکن عمومی صورت نمی گیرد،و در این میان با طرح های تفکیک جنسییتی این امان را به مردان میدهند و در واقع نوعی پیام به مردهاست که رفتار آزار دهنده شما مثل(متلک به زنان و آزارجنسی) طبیعی است ومردان اختیاری بر رفتارهای خود ندارند و تنها راه جدا کردن مردها و زن ها در مکان های عمومی است و با این شیوه میگویند که زنان اینطور اذیت نمیشوند.
اما تا دنیا بوده زن همواره به عنوان یک کالا به شمار رفته،اما باز با وجود این همه خشونت و کم گرفتن زنان،امروزه شاهد هستیم که بسیاری از این زنان در جایگاههای بلندی قرار گرفته اند و به عنوان رهبران محلی و حامیان حقوق بشر تبدیل شده اند.وقتی در جامعه خشونت افزایش یابد در شکل های مختلف به عنوان یک هدف پذیرفته میشود،پس دلایل بنیادی آن را باید در لایه های فردی و اجتماعی جستجو کردو در واقع خشونت وجه منفی و روانی هر انسانی است که عوامل زیادی چون ،عصبانییت ،تهدیدو شخصییت در شکل گیری آنها نقش داشته ،به طوریکه بسیاری از کسانی که همسران خود رامورد آزارهای جسمی و غیره قرار میدهند کسانی هستند که در کودکی شاهد خشونتهای خانوادگی پدرو مادرانشان بوده اند و بازتابی از گذشته آنهاست. و اما مساله خشونت در ایران ازحد یک مساله اجتماعی عبور کرده و به یک آسیب و معضل بزرگ در جامعه تبدیل گشته و هیچ قانونی برای رفع خشونت علیه زنان رفع نگردیده است،به طوریکه استانهای کردستان و ایلام وآذربایجان غربی درکشوربالاترین ارقام ،قتل زنان به دست خانواده(برادر،پدروشوهر) خودکشی و خودسوزی زنان را به خود اختصاص داده است و زنان با بدترین نوع خشونت (خشونت خانوادگی) که شامل خشونت فیزیکی،جنسی،روانی،محرومییت و محدودیت میباشد روبرو هستند و بر طبق آمارها:78 درصد زنان مورد سیلی زدن.80 درصد مورد مشت و لگد.57 درصد خفه کردن.57 درصد کتک زدن با وسیله 65 درصد پیچاندن دست و کشیدن مو .70/7 درصد هل دادن . در استان آ.غ مورد خشونت خانگی قرار گرفته اند.
به گفته ویل دورانت:مهمترین حادثه قرن بیستم،نه انقلاب روسیه بلکه بهبودوضع زنان -یعنی نیمی از ساکنین زمین است.
وجود کنوانسیون ها یکی از دلایل بهبودحقوق"نیمی از ساکنان زمین "است و بسیاری از کشورهای جهان از جمله 191 کشوربه عضویت این کنواسیون"کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیع زنان" در آمده اند. که بر اساس این کنوانسیون هر گونه تبعیض علیه زنان باید از بین برود و در این میان حکومت ایران به همراه سودان و سومالی تنها کشورهایی هستند که به عضوییت این کنوانسیون در نیامده اند.با نپذیرفتن این کنوانسیون چه حقوقهایی از زنان سلب میشود؟ بر اساس این کنوانسیون هر کشوری که عضو آن باشد زن و مرد باید برابرو بدون تبعیض باشند اما آنچه در ایران وجود ندارد این برابری زن و مرد است و تنها حقی را که زنان دارند درقانون اساسی این کشور،طبق موازین اسلامی و موازینی که روحانیون با اعتقادات خود دارند تعیین میکنند.در هر کشور همه قوات ،شرکتها و اشخاص و تمامی سازمانها باید از حقوق زنان حمایت کنند و هرگونه تبعیض علیه زنان رفع گردد. اما تا زمانی که ایران به عضوییت این کنوانسیون در نیاید حکومت هم در قبال زنان خود را مسئول نمیداند و زنان را به هر بهانه ای مجازات میکند برای انجام دادن هر عملی،حتی از آزادی پوشش که باید برخوردار باشند محرومند. و اگر واقعا زن در جامعه ایرانی ارزش و جایگاهی داشت دیه اش را نصف دیه مرد نمی گذاشتند، مگر زن و مرد هردو انسان نیستند یعنی اعضای بدن زن ارزش آن را ندارد و یا کمتر از جان مرد است.در هر قانونی که بحث شود اسمی از زن نیست و حتی سوگندو شهادت زن پذرفته نمیشود و حتی دختر بچه ها را هم شامل این قوانین تبعیض آمیز کرده اند.دولت باید قوانین جدیدی را برای حمایت از زنان وضع کند و تعصبات و افکار و روشهای سنتی را از میان بردارد و این سنتها و تعصبات را که در قوانین کشوری گنجانده اند که حتی اگر شوهر ،همسر خود را در بستر مرد دیگری ببیند حق کشتن وی را دارد و در ازای آن فقط دیه را بپردازد کافی است و یا از طرف دولت این زن سنگسار میشود . ولی مرد با استفاده از صیغه میتواند با زنان بیشماری باشد. و قانونی برای خشونتها از جمله خشونتهای خانگی و جنسی وضع کند. و ممنوعییت قانونی زنان در جایگاههای قضایی را برداشته و از میان بردارد چون بسیاری از زنان در مقام های قضایی به جایگاههایی رسیده اند که میتوانند مانند مردان قاضی شوند اما از این حق محرومند.و خشونت هایی را که زنان ایران از تمام قومییتها با آن مواجهه اند از جمله:صیغه چند همسری.سواستفاده های جنسی.حق کار کردن در بیرون از خانه و مزایای یکسان.بیمه زنان و عدم اجرای آن در طول سی و پنج سال.خمات رایگان در دوران شیرهی.حضور در مکان های ورزشی. تبعیض های غلط علیه کودکان از همان بدو کودکی .حق طلاق و حضانتو.... میباشد که متاسفانه زنان نه تنها از طرف خانواده و اجتماع مورد خشونت قرار میگیرند از طرف حکومت نیز پشتیبانی نمیشوند.....
نوشته:بانو کریم زاده
No comments:
Post a Comment