Thursday, December 18, 2014

حضور زنان در جامعه ایرانی

حضور زنان در جامعه ایران همواره به عنوان یک از دغدغه های  حکومتی به حساب آمده است. در این نوشتار در صدد آن هستیم تا نشان دهیم که مساله زنان قبل از آنکه مربوط به مسائل عقیدتی و در چارچوب مساله حجاب و عفاف و پوشش قابل تبیین باشد یک امر حکومتداری محسوب میشود. در واقع، در طی بحثهای متعدد افراد از دو زاویه به مساله حضور زنان نگاه کرده اند گروهی از قبل خارجیها که نگاهی از بیرون به قضیه داشته و بر این باور بوده اند که به دلیل وجود حجاب، زنان در ایران آزادی ندارند. منتسکیو یکی از این افراد است. در نامه‏هاي ايراني منتسكيو، حجاب زنان نمادي است از سركوب مردم توسط سلسله مراتب جامعه‏ي سنتي. در مقابل، فقدان حجاب در خيابان‏هاي پاريس نماد نوع جديدي از جامعه است كه آزادي و برابري بر آن حاكم‏اند. بر همین اساس در طی حکمرانی رضاخان و بر اساس همین مساله مدرنیزه کردن ایران، دستور به برداشتن حجاب یا به تعبیری کشف حجاب شد. در مواردی با زور این کار انجام میگرفت. یعنی برای مدرن شدن و بالا رفتن از نردبان ترقی برای زنان نقش نمادین قایل بوده و بدون توجه به خواست آنها، دستور به برداشتن حجاب نمودند.
در مقابل، انقلاب 1979 در ایران از هر جهت واکنشی به اقدامات مدرنیزاسیون رضاخان و پسرش تلقی میشد. این بار انقلابی رخ داده بود که در صدد بود مردم را در قالب پوشش و حجاب و به عنوان الگوی زنان مسلمان در جهان معرفی نماید. یعنی زنان دوباره سمبل و نماد طرقی و پیشرفت محسوب میشدند با این تفاوت که در تعبیر اسلامی آن، زنان میتوانند در عرصه عمومی حضور فعال داشته باشند ولی شرافت و کرامت خود را نیز حفظ نمایند. و این الگو قابل ارائه به کشورهای دیگری است که از زن صرفا استفاده اجباری میشود.
به هر حال آنچه مسلم است این است که اقدامات مختلف دولتهای ، ایران ماقبل انقلاب 1979 و اکثر کشورهای اروپایی از جمله فرانسه برای ممنوعیت حجاب در راستای مدرن کردن و پیشرفت و ترقی زنان به قول بابی سعید یک امر حکومتداری محسوب میشود. در مقابل، الگوی حکومتهای دینی برای اجبار به پوشش نیز در راستای همان هدف پذیرفته شده یعنی پیشرفت و مدرن کردن محسوب میشود. لذا در هر دو طیف تمایل به کنترل بر بدن زنان و نگاه شیءانگارانه و اعمال محدودیت خود را نمایان میکند. بر این اساس، میتوان گفت که حکومتداری متضمن کنترل بر بدنها اعم از زن و مرد است.
در راستای همین کنترل، در دوره های مختلف، گشت ارشاد، انصار، پلیس امنیت اخلاقی و امر به معروف و نهی از منکر، بسیج و ... در ایران برای هدایت مردم، گام برداشته اند. از منظر آنها تحولات اخیر باعث لطمه به مسئله اقتدار نظام است و لذا در ظاهر که ژست دفاع از حقوق زنان به اجرا درمیآید در خفا گروههایی هستند که میتوانند این نظم را برقرار کنند. این امر با توجه به گسترش انواع آزادیها در پوشش خود را نمایان میسازد که بر اساس فرامین و دستورات رسمی قابل کنترل نبوده است. در واقع با توجه به کاهش سرمایه اجتماعی دولت در ایران، مردم همیشه واکنشهای معکوسی به دستورات آنها میدهند. و زمانی که دستور به رعایت حجاب میشود عکس آن رخ میدهد. در این دوره در شهرهای مختلف از جمله شیراز، تهران و اصفهان این امر مشهود بود که انواع پوشش خارج از قلمرو حکومتداری عرض اندام نموده است. لذا واکنش نیروهای کنترل اجتماعی به این مساله در قالب رعب و وحشت خود را نشان داد که در صورتی که پوشش مورد نظر حکومت رعایت نشود میتواند چنین واکنشی به آن نشان داد. گروههای ذینفوذ در ایران در دورههای مختلف فراقانونی عمل نموده و در این مورد نیز خود نیروهای به قول دولتیها خودسر دست به این اقدامات زده اند. ولی آنچه مسلم است این است که اقدامات مذکور برای اعمال کنترل بر بدن زنان و اینکه زنان تحت کنترل هستند خود رانشان میدهد. یک بخش نیز میتواند برای خدشه دار نمودن اقدامات دولت جدید باشد که با این کار چالشی در برابر آن ایجاد نمایند همانطور که در دولت اصلاحات نیز مساله قتلهای زنجیرهای روشنفکران به عنوان یک سناریوی جدید جامه عمل پوشید.



بنفشه کریم زاده

No comments:

Post a Comment