در خاموشی جنبش های اجتماعی در ایران، شکلی از جنبش های اجتماعی ظهور کرد که اگر نتوان ان را جنبش خواند؛ به یقین می توان آن را شِبه جنبش نامید. این شبه جنبش، اعتراض زنان به حجاب اجباری بود. این جنبش با اقدام زنان به برداشتن حجاب در اماکن عمومی به ویژه مکانها شناخته شده و معروف شروع شد. حساسیت حاکمیت به این حرکت های اعتراضی زنان در ایران باعث شد زنان مصمم تر از قبل این حرکت ها را ادامه بدهند و کم کم به سراسر ایران هم سرایت کرد. این اقدام نمادین زنان در برداشتن حجاب در اماکن عمومی، هراس و ترس حاکمیت را بیشتر کرد و اقدام به سرکوب و زندانی کردن زنان معترض کرد. همین اقدامات سرکوبگرانه راه را به معترضان نشان داد و زمینه را برای تبدیل شدن آن به یک شبه جنبش اجتماعی فراهم کرد.
بدون شک بر کسی پوشیده نیست که زنان در ایران جایگاهی نابرابر و تحت سلطه دارند. برعکس جنبش های زنان در جهان، که در مقابل نظام های نابرابر مردسالار مبارزه می کنند؛ در ایران اعتراض زنان بیشتر در مقابله با سیاست های حکومت قرار گرفته است. زنان هرچند توسط نظام مردسالار هم تحت سلطه قرار می گیرند و هدف زنان معترض بیشتر، مقابله و به چالش کشیدن سیاست های جنسی حکومت می باشد. در این راستا و با توجه به اینکه آبشخور اصلی این سیاست های تبعیض آمیز در همه ی کشورهای اسلامی، ایدئولوژی اسلامی است؛ کانون اعتراضات و تقابلات زنان قوانین دین اسلام است. به عبارتی بسیاری از محدودیت های زنان در ایران و در کشورهای مسلمان به واسطه¬ی آموزه های دین اسلام است، بنابراین طبیعی است که جنبش زنان هم در ایران و هم در دیگر کشورهای اسلامی در راستای دهن کجی به این قوانین و سیاست ها شکل بگیرد. هرچند باید به این نکته اذعان داشت که نظام سلطه در ایران اجازه ظهور هیچ گونه جنبش اجتماعی را نمی دهد. به همین دلیل هم هست که حرکت اعتراضی زنان به حجاب اجباری را باید شبه جنبش نامید.
این دهن کجی زنان به حجاب اجباری و سیاست های حاکمیت نشان می دهد که زنان در ایران بیشتر به دنبال کسب آزادی های بیشتر هستند تا برابر خواهی. درحالی که جنبش زنان در کشورهای توسعه یافته بر محور برابری می چرخد. حجاب اجباری محدودیت است و این محدودیت در کنار سایر محدودیت های دیگر شامل حال مردان در ایران هم می شود. شاید اگر چنین فضای خفقان و سرکوبی در ایران وجود نداشت، خواسته زنان به مراتب بیشتر از حذف حجاب اجباری می شد. بنابراین در فضای کنونی ایران به چالش کشاندن آموزه ها و قوانین اسلامی می تواند راه مبارزه زنان برای آزادی خواهی را هموار کند.
درخصوص این حرکت های نمادین زنان، از چند نکته نباید چشم پوشی کرد. اول اینکه نقطه آغازین این حرکت ها در میدان انقلاب اسلامی تهران شروع شد. میدانی که به اسم انقلاب اسلامی نامگذاری شده است و به نوعی می تواند به معنای مخالفت با انقلاب و اسلام باشد. کما اینکه در سایر شهرهای ایران هم این اقدامات نمادین زنان در مکانهایی بوده که نمادی از انقلاب اسلامی وجود داشته است. دوم اینکه، واکنش حکومت به این اقدامات زنان، سرکوب و زندانی کردن آنان بود. این واکنش حاکمیت، چهره زن ستیز آن را به دنیا معرفی کرد و زمینه را برای فشار مجامع بین المللی بر ایران بیشتر می کند. نکته سوم اینکه، فضای مجازی و تکنولوژی های ارتباطی در برجسته کردن این حرکت نمادین زنان ایرانی نقش بسزایی داشته است. پس، کم رنگ شدن مرزهای جغرافیایی به واسطه¬ی این ابزارهای ارتباطی، به جنبش های اجتماعی به ویژه جنبش زنان در ایران و سایر کشورهای جهان کمک بزرگی می کند. پس بی خود نیست که نظام سیاسی در ایران مخالف فضای مجازی و ابزارهای ارتباطی جدید است. از این رو، بهتر است زنان از این فضا و قابلیت های آن به نحو احسنی استفاده کنند.
No comments:
Post a Comment