Wednesday, February 25, 2015

8 مارس

در هشتم مارس 1906 زنان کارگر نیویورک و شیکاگو به برگزاری تظاهرات آرامی دست زدند، اما با برخورد شدید پلیس مواجه شدند. این زنان، عمدتا از کارگران کارخانجات نساجی و همچنین زنان چنگ زده بودند که پس از پایان کار در سالنی اجتماع کردند. حمله ی پلیس بسیار خشونت آمیز بود و تعداد زیادی از زنان کشته، زخمی و دستگیر شدند، همچنین گروه زیادی هم از کار اخراج گشتند. سال بعد از آن، در سالگرد حمله ی پلیس نیویورک به زنان، تظاهرات وسیعی در نیویورک انجام شد که طی آن زنان کارگر ضمن یادبود آن روز، به زیادی ساعات کار، بهره کشی از کودکان و نبودن حق رای برای زنان اعتراض کردند. تظاهرات سال 1907 نیز سرکوب گردید. اما حرکت هایی مانند آن در سال های بعد ادامه داشت و از مرزهای آمریکا به اروپا رسید.
   در سال 1910 کلارا زتکین آلمانی، به کنگره بین المللی زنان پیشنهاد داد تا هر سال روز 8 مارس به نام «روز جهانی زن» نامیده شود. این پیشنهاد یک سال در محافل مختلف مورد بررسی قرار گرفت و سرانجام به تصویب همه گروهها و کشورها رسید و از سال 1911 رسما 8 مارس «روز جهانی زن» از طرف کشورها لقب گرفت. بالاخره در سال 1977 سازمان ملل متحد 8 مارس را روز جهانی زن نامگذاری کرد. تاریخ تمامی جنبش های انقلابی همواره شاهد حضور زنان مبارز و انقلابی بوده که در راه آزادی و برابری و دفاع از حقوق زنان مبارزه کرده و جان باختند. هشت مارس سمبل این مبارزات و حاصل تلاش این شیرزنان است. هشت مارس همچنین یادآور مبارزه و مقاومت به یاد ماندنی و شجاعانه ی زنان ایرانی در اولین هشت مارس بعد از به قدرت رسیدن رژیم زن ستیز جمهوري اسلامی است.
    در ایران و بویژه کشورهای اسلامی که تحت سیطره ی ایدئولوژی اسلامی قرار دارند، زنان از اولین قربانیان سرکوبگری سیستماتیک این رژیم ها هستند. جنبش زنان در ایران همواره یکی از فعال ترین و پیگیرترین جنبشهای اجتماعی در مقابله با سرکوب، نابرابری جنسی و اجتماعی بوده است. رژیم ایران همواره سعی داشته تا با زور سرنیزه و قوانین نابرابر اسلامی زنان را تمکین به قوانین نابرابر و فرهنگ اسلامی کند ولی هیچ گاه نتواسته زنان را از صحنه خارج و یا به راحتی آنان را به عقب براند. جمهوری اسلامی ایران بیش از سه دهه است که همواره و به طور سیستماتیک به سرکوب فعالان حقوق زنان پرداخته و در پی آن بوده تا این امر را به صورت یک هنجار اجتماعی در آورد اما همیشه با مبارزات و اعتراضات عمومی زنان در اشکال و انحاء مختلف و به طور گسترده روبرو بوده است.
در ایران اولین بزرگداشت هشتم مارس در سال 1922 در رشت روی داد که از طرف «جامعه ی پیک سعادت» سازماندهی شد. با به قدرت رسیدن رضاخان در سال 1926 جنبش زنان کم کم رنگ باخت و سازمانهای مستقل به تدریج تحت کنترل حکومت در آمدند. چند سال بعد از این در سال 1928 «سازمان بیداری زنان» هشتم مارس را گرامی داشت. در سال 1979 زنان دوش به دوش مردان علیه استبداد شاه مبارزه کردند. در 26 فوریه 1979، دفتر  خمینی قانون لغو «حمایت از خانواده» را به دادگاهها اعلام کرد. برای اولین بار در دوم مارس اعلام شد که زنان نمی توانند در امر قضاوت فعالیت داشته باشند. در ششم مارس دفتر خمینی اعلام کرد که زنان می توانند در بیرون از خانه کار کنند اما باید پوشش کامل اسلامی را رعایت کنند. در نتیجه ی این اعلامیه ها و دستورات بزرگداشت روز جهانی زن در تهران و چند شهر بزرگ دیگر به تظاهرات گسترده ای تبدیل شد، که این تظاهرات از سوی حامیان اجباری حجاب اسلامی به خشونت کشیده شد. طی دهه ی 1980 بزرگداشت روز جهانی زن به صورت خصوصی و محرمانه در خانه ی زنان سکولار و روشنفکر برگزار می شد. این وضعیت تا نمیه ی اول دهه 90 ادامه داشت. از سال 1997 با روی کار آمدن دولت اصلاحات، بزرگداشت هشتم مارس در فضای اندکی بازتر و هرچند هنوز هم  به صورت محرمانه و سری برگزار می شد.
سال 2000 نقطه ی عطفی برای بزرگداشت روز جهانی زنان و فعالیت های آزاد زنان بود. در این سال نوشین احمدی خراسانی گروهی از زنان را به طور آزاد و آشکار برای بزرگداشت هشتم مارس دعوت کرد. این گروه از اعضای سازمانهای غیردولتی مانند محیط زیست و کودکان و ... کار می کردند انتخاب شده بودند و جالب آنکه بیش از دوازده هزار نفر در این رویداد شرکت کردند. در بهار همان سال، رویدادهای کنفرانس برلین به حبس شهلا لاهیجی و مهرانگیز کار انجامید و این امر باعث شد که برگزارکنندگان هشتم مارس به جمع آوری امضاء برای آزادی این دو فعال زن اقدام کنند. این اولین باری بود که گروهی از زنان مستقل برای جمع آوری امضاء و آزادی دو زن زندانی اقدام می کردند. این فعالیت ها در تاسیس مرکز فرهنگی زنان در سال 2001 نقش بسزایی داشتند. با تاسیس این مرکز زنان به طور آزادانه و در ملاء عام در تهران و در شهرهایی مثل تهران، تبریز، زنجان، اصفهان و اهواز زنان را به آگاهی از حقوق شان و تشویق به شرکت در مراسم هشتم مارس نمودند. در سال 2002 گروههای مختلف زنان که از نقش و تجارب مرکز فرهنگی زنان اطلاع یافته بودند شروع به تاسیس سازمانهای مستقل زنان نمودند. این مرکز بیشتر تلاشها و تاکید خود را بر مشارکت زنان در فعالیت های مدنی و حق استفاده از فضاهای باز برای تجمع مسالمت آمیز نمود و توانستند پارک لاله را برای بزرگداشت هشتم مارس زیر کنترل شدید نیروهای امنیتی انتخاب کنند. این اولین باری بود که روز جهانی زن در فضایی باز و خارج از خانه ها برگزار می شد. از سال 2004 به این سو، هشتم مارس به کانونی برای مقاومت زنان به ظلم و بی عدالتی و همچنین فرصتی برای تهدید و ارعاب روزافزون رژیم تبدیل شد. بزرگداشت هشتم مارس در آن سال از سوی پلیس به خشونت کشیده شد و دیگر تجمعات نیز به شدت از سوی پلیس کنترل می شد تا جایی که در سال 2006 سیمین بهبهانی، بانوی شاعر و آزادیخواه ایرانی از سوی پلیس در پارک لاله مورد ضرب و شتم قرار گرفت. در سال 2007، دقیقا یک هفته قبل از بزرگداشت هشتم مارس، 33 فعال زن مقابل دادگاه انقلاب دستگیر شدند. این زنان در حمایت از 5 نفر از دوستانشان که از سوی دادگاه انقلاب بخاطر مشارکت در اعتراضات دوازدهم ژوئن سال قبل دستگیر شده بودند تجمع کردند. نیروهای امنیتی این زنان را به بهانه ی اختلال در نظم عمومی و برهم زدن امنیت ملی دستگیر و روانه ی زندان نمودند. در هشتم مارس همان سال اعتراضاتی از سوی زنان معلم و دیگر زنان آزادیخواه در مقابل مجلس شورای اسلامی برگزار شد و بلافاصله از سوی نیروهای امنیتی و لباس شخصی به خشونت کشیده شد و شمار زیادی از زنان معلم و فعالان زن دستگیر شدند. هشتم مارس 2008، زنان بار دیگر به خانه هایشان برگشتند اما این بار به صورت گروههای کوچک نبودند، این بار خانه هایشان به مکان هایی عمومی برای بزرگداشت هشتم مارس تبدیل شد اما متاسفانه خانه ها نیز از حمله ی نیروهای امنیتی در امان نبودند.
همه این فشارها چیزی جزضعف دولتی نیست که در میان دولتهای دیگر ادعای قدرت های سیاسی و نظامی دارد اما این قدرت به چه درد میخورد وقتی زنان که نیمی از اجتماع را تشکیل میدهند حق آن را ندارند که در این روز بزرگ حتی یک ساعت جشن گرفته یا تجمعاتی آزادانه داشته باشند . زنانی که رژیم چیزی جز به خانه نشاندن آنها را در طی این چند سال حکومت دیکتاتوری را برای آنها به ارمغان نیاورده است ولی این زنان مبارز باز ناحق را قبول نکرده و در خانه، خیابانها و دانشگاهها علیه زن ستیزی-فرهنگ های غلط سنتی -وفرودستی به مبارزات خود چه به صورت آشکار و چه به صورت نهانی ادامه داده اند.
امسال هم به پیشواز هشت مارس می رویم اما به گونه ای درد ناک تر از سالهای دیگرچون یورشهای جدی که علیه زنان صورت گرفت به گونه ای بود که رژیم در خصوصی ترین مسائل بین زن و مرددخالت داشته و طرحهایی مربوط به "افزایش جمعیت" طرح صیانت از حریم عفاف و حجاب" و طرح"آمران به معروف و ناهیان از منکر" و اسید پاشی های اخیراصفهان را به مرحله اجرا در آورد و به هر اراذل و اوباشی اجازه داد تا به زنان حمله ور شوند تا زنان در کنج خانه ها مانده و چادر سیاه بر سرشان بیفکند.
وطوری به پیشواز هشت مارس می رویم که شاهد اعدام دختر جوان ریحانه جباری بودیم که رژیم با پرونده سازیهای دروغین او را پای چوبه اعدام برد.شاهد صدها اعدام دیگر اعم از زن و مرد و از اقلییتهای گوناگون که همه بدون دادگاهی های عادلانه طناب اعدام را به گردنشان آویختند. و هر روز خبر کشته شدن و خودسوزی مادر، خواهر و زنی در هر نقطه ای از ایران بودیم که به دست شوهریا پدر و یا برادر خود کشته و یا سر بریده شده اند و چون شاکی خصوصی نداشته اند آزادانه میگردند و همه نشانه اینست که این رژیم اصلا نه زن را انسان میداند بلکه حتی ابتدایی ترین حق و حقوق را نیز از آنان سلب کرده و این حق را به مردان جامعه داده که هر طور که بخواهند با زنان رفتار کنند.
وهمه این خشونت ها علیه زنان در ایران و سلب هر نوع آزادی از طرف این رژیم دیکتاتور روایتی واقعی و تلخ است واینکه زن در ایران هیچ روزی نداشته و نخواهد داشت .


از نوشته های خودم

No comments:

Post a Comment