پدیده کودکان کار، یا خیابانی یکی از معضلات جوامع توسعه یافته یا در حال توسعه است که اکثریت کشورها از جمله ایران را تهدید میکند.هر انسانی زیر 18 سال که به منظور کسب درآمد به فعالییت اقتصادی یا مشاغل کاذب اشتغال داشته باشد کودک کار نامیده میشود.کودکان کار،ضمن محرومییت از حقوق اولیه انسانی،حق آموزش و سلامت جسمی و
روانی در معرض انواع آسیب ها وخشنونت های جسمی و جنسی قرار دارند و در زمینه های مختلف تولیدی و خدماتی و مشاغل کاذب به کار مشغول هستند.12 ژوئن روز جهانی لغو کار کودک نامگذاری شده است بر اساس آخرین آمار جهانی کار 220 میلیون کودک در سراسر جهان مشغول به کارند و72 میلیون کودک آنان زیر چهارده سال سن دارند و طبق آمارهای رسمی سه میلیون و ششصد هزار کودک کار در ایران وجود دارد و با این آمارها دوران کودکی این کودکان فدای این دوره تاریخی میگردد.
از دلایل اصلی افزایش کودکان کار میتوان به افزایش فقر،مشکلات اقتصادی خانواده،مشکلات فرهنگی مثل دیدگاه خانواده نسبت به کار کودک و تحصیلات کودکان و به رسمییت نشناختن جایگاه کودک و زنان در خانواده،گسترش روز افزون اعتیاد و مصرف انواع مواد افیونی، فروپاشی خانواده، نبود امنییت اجتماعی، بیماریهای واگیردار، نبود امکانات تحصیلی و بهداشت میتوان نام برد طبق گزارشات یونیسف،60 درصد کودکان کار در حوزه کشاورزی مشغول به کار هستند. و5/700/000 کودک درسطح دنیا در کارهای اجباری و باندهای خطرناک هستند و یک میلیون کودک درگیر جنگ و محکوم به کار بدون مزد هستند و دو برابر پسران تحت فشاربوده و از درس خواندن و کودکی کردن محروم هستند.
مواردی همچون بالا بردن سطح آگاهی جامعه ، حمایت مستقیم از کودکان کار، به دست آوردن آمار صحیح کودکان کار، توانمند سازی مادران، حمایت از{ان جی او} ها و گسترش تامین اجتماعی و برقراری ارتباط بین المللی، در راه مبارزه با افزایش کار کودک مناسب میباشد.اگر دولت به سازمانهای غیرانتفاعی اعتماد داشته باشد و بی اعتمادی خود را نسبت به این سازمانها رفع نماید و از آنها به عنوان سازمانهای دست و پاگیر و مزاحم یاد نکند بدون شک کمک ان جی او ها در شناسایی و کمک به کودکان کار بسیار تاثیر گذار میباشد.دولت از یک طرف ان جی او ها را که در پی کمک به کودکان کار میباشند مزاحم تلقی میکند و از طرف دیگر با وجود این همه کودک کار و خیابانی در مجلس اعلام میکند که :پدیده ای به نام کودک کار در ایران وجود ندارد. پس این همه کودک آواره در خیابانها که به انواع کار مشغولند ازدست فروشی کردن تا کارهای زیرزمینی پس اینها که هستند ؟پس چرا در مدرسه ها از ثبت نام کودکان کار سرباز میزنند؟تکلیف چیست؟
در نتیجه فعالییت ان جی او ها که دولت این سازمانها را قبول ندارد در سراسر جهان طبق یادآوری سازمان جهانی کار در فاصله سالهای 2004 تا 2008 حدود 11 درصد از کودکان کار کاسته شده است. و از بدترین اشکال کار کودکان {کارگرجنسی} است که در همین فاصله زمانی 26 در صد کاهش یافته است.
کودکان کارو انواع آن:
کودک جنگ، کودک کارخانگی، کارگرجنسی، کودک متاهل، کودک و قاچاق، کودک کار و خیابان ، کودک بازار، کودک خدمتکار ،کودک متکدی، کودک برده،کودک زباله گرد،کودک قالیباف،کودک سوارکارو کودک دامدار را نام برداز میان این کودکان کار کودکان خانگی و کودکان جنسی بیشتر مورد توجه قرار میگیرند.
کودکان خانگی:این گروه از کودکان به دلیل کار در خانه از دید عموم مخفی هستند که این مساله خود به خطر افتادن و مورد سو استفاده قرار گرفتن آنها را می افزاید و مجبور به انجام دادن کارهای سخت خانه ونگهداری از افراد سالخورده و خشنونت افراد خانواده قرار می گیرند.
کودکان کارگر جنسی:کودکانی که توسط اعضای خانواده خود یا گروه مافیایی مجبور به کارگر جنسی میشوند و بخش اعظم آنها دختران هستندو در معرض شکنجه، خشونت، پورنوگرافی و قتل هستند.
جامعه متاسفانه نگاه مثبتی به کودک کار ندارد و همیشه شرایط زندگی ناگواری را سپری میکنند و هرگونه تعهد و تعلق نسبت به هنجارها و ارزش های اجتماعی در آنها کشته میشود و شرایطی برای آنها به وجود می آید که تعداد بسیاری ار آنها به خود و جامعه آسیب های جدی میرسانند، این کودکان در جامعه تهدید میشوند، مورد توهین و تحقیر قرار میگیرند و گرفتار باندهای غیراخلاقی و تجارت سیاه، روسپی گری، قاچاق، دزدی و غیره میشوند و همه اینها ریشه در به رسمییت شناخته نشدن تشکل هایی که برای کار کودک مبارزه میکنند و حمایت نکردن دستگاههای دولتی از آنان و نبود قوانین محکم در لغو کار کودک و همه تاثیر گذار هستند و از همه مهمتر شکاف طبقاتی خانواده ها، کودکان بی سرپرست و افزایش جمعییت از موارد اصلی و کلیشه ای در همه شهرها و کشورهای دنیا وجود داشته و در گسترش این نا هنجاریها تاثیر گذار هستندو نقش مهمی دارند.
در ایران طبق مرکزآمار ایران 1.7 میلیون کودک کاروجود دارد، 30 درصد کودکان دارای والدین با سابقه محکومییت هستند، 40 درصد دارای والدین بی سواد یا کم سواد هستند و 85 درصد کودکان کار ایرانی و مابقی از سایر کشورها هستند.هر چند اهمییت مبارزه با کارکودک در مقاوله نامه ها و معاهدات بین المللی پذیرفته شده است و بسیاری از کشورهای سراسر جهان به عضویت آن در آمده اند واز 8مقاوله نامه بنیادین سازمان ملل دو مورد آن به کار کودک میپردازد اما هنوز آن طور که باید و شاید فکر اساسی و راهکارهای مناسبی از طرف کشورها نسبت به کار کودک ارائه نمیشود و در ایران یکی از موضوعات چالش بر انگیز نبود برنامه های راهبردی و استراتژیک درباره کودکان کار است که در برنامه های توسعه هر اسمی را می شنویم الا نام کودک و کودکان کار و این موضوع نشان دهنده آن است که در این بخش تصمیم گیرندگانی وجود ندارد که به مساله نگاه جدی داشته باشند همه این موارد بسیار دردناک است وقتی یک کودک کار را میبینیم که مورد استفاده جنسی قرارمیگیردتن به لرزه می افتد.این آزارهای جنسی در کودکان باعث تاثیرات زیادی میشود از جمله اختلالات روانی و رفتاری در کوتاه مدت و دراز مدت، افسردگی ، اضطراب،احساس گناه، ترس و گوشه گیری و بسیاری موارد دیگر شود.به گفته وزیر بهداشت ایران بنا به تحقیق از هر هزار کودک کار و خیابان در سال 92 بین پانزده تا هیجده سال،29 درصد از آنها رابطه جنسی داشته اند و144نفر دارای چند شریک جنسی بوده اند و این رابطه ها باعث شیوع بیماریهای مسری از جمله ایدز میشود که پنج درصد کودکان در ایران مبتلا به ایدز هستند و تعدادی هم به هپاتیت در واقع""نرخ ابتلای کودکان کار و خیابان در ایران به ایدز 45 برابر جامعه است"".به هر حال مساله کودکان کار و خیابانی پدیده رو به رشدی است و این قشراز آینده سازان حتی از ابتدایی ترین امکانات محروم هستند و موضوعی است که باید رفع شود هرچند کودک و حقوق کودک نه در جامعه و نه در میان حاکمان هیچ جایگاهی ندارد و نسبت به مسائل کودک حساسییت نشان داده نمیشودو میگویند کودکان کار درد ساز هستند آری اگر کنترل نشوند دردساز هستند و میشوند و همه اینها بر میگردد به خود حاکمان.اگر جامعه از این کودکان حمایت کند و خود را در قبال این کودکان مسئول بدانند هم میتوان زندگی سالمی را به آنها هدیه کرد و آینده سالمتری را برای خود و خانواده و جامعه به ارمغان بیاورند و دولت موظف است که اعضای جامعه را در برابر آسیب ها حمایت کند اما این هم تحقق نمی یابد و بایستی به توانمد سازی آنها بپردازد و نقش دولت در تحقق حقوق کودک بسیار اساسی است و همچنین مشارکت سازمانهای غیر دولتی بسیار ضروری است و باید از آنها حمایت شود و اصولا وجود کودکان کار در جامعه نشان دهنده این است که جامعه حالت کارکردی خود را از دست داده است.
ارسالی از سوی : دکتر گرشاسپ
نوشته ی : بنفشه کریم زاده