داعش و حاميانش در اروپا نيز حضور اشكاراي خود را بدون كمترين دغدغه اي برخ ميكشانند . تظاهرات و سازماندهي اين نيروي ارتجاعي در انگليس و هلند نشان از فرايندي ميدهد كه بايد اين جريان فوق توحش را جدي تر از يك نيروي منطقه اي در نظر اورد . تا كنون هيچ جريان بنيادگرايانه اي اينچنين در فرصتي كم نتوانست خود را تا بدين حد بگستراند . جالب توجه اينكه اين سازمان ، جنبش ، و يا هر نام ديگر از منظر داوري بينالمللي ازاد است تا به ميدان تبليغ و ترويج در ميادين زندگي رفت و امد نمايد ، و با همه اشكار بودن جنايتش عليه بشريت قادر است از حق و حقوق نشر،ترويج عقايد ، جمع اوري مالي و تجمع در جوامع غربي برخوردار باشد . در خاورميانه حضور و سازماندهي اين نيرو انچنان سريع رخ داد كه نشان از تداركي بسيار عمق يافته ميدهد ، به يكباره مدعي خلافت و برپايي امپراطوري در جهان ميشوند و به لاروبي و پاكسازي كشورهاي اسلامي از مخالفان خود ميپردازند . شيوه ارعاب و فوق توحش انان در كشتار و رفتار هم هراس مي افريند و هم با بي اعتناعي غرب در ابتداي خود همراه ميشود . به يكباره در يك صحنه ارايي جنگي صاحب زرادخانه عظيم مالي و تسليحاتي ميگردند و در همه جبهه ها ارايش جنگي خود را برخ ميكشانند . قادرند همه جهان را به تقابل فرا خوانند و انسان و انسانيت را در مرگ خواهي خود در اشكاراي رفتار و منشور خويش ميزبان مرگ باشند . انچنان گسترده ميشوند كه ميتوانند در برابر هزاران مبارز كوباني بايستند و همزمان بغداد تا كردستان را به محاصره خود دراورند . پديده اي ميشوند همانند يك ويروس اپيدميك كه زنجيره وار خود را ميگسترانند . جهادشان عليه بشريت است و اين را اما در كردارشان بوضوح نشان ميدهند بدون هيچ هراسي از يك تقابل جدي در حادثه سازي ممكن نيستي مطلقشان . چرا ؟ ايا برخوردار از رمانتسيزم ارمانخواهانه هستند و با به سخره گرفتن مرگ ممكن خويش ، به زايش مرگ انسانيت نظر دوخته اند ؟ شايد اين تفكر در ميان توده هايشان ذهنيتي برجاي مانده باشد اما گمان نميرود كه مديريت ان تنها با چنين تدبيري توانسته باشد خود را بر همه جهان تحميل نمايد . سالهاست بر اين باورم كه تفكري در مديريت كلان جهاني ميخواهد به دو اليته سازي در بازخواني جنگهاي صليبي دامن زند ، و روزبروز شواهد پيش روي دارد من را بدين انديشه صحنه ساز و صحنه گردان بيشتر و بيشتر متقاعد ميسازد . اگر اين برداشتم درست باشد ما بزودي شاهد اوجگيري تقابلات حوزه انديشه و رفتار در گستره جهان ادمي خواهيم بود ، پاكسازي شرق "بربريت پرور" از وجود مسيحيان و ميل به پاكسازي "غرب متمدن " از وجود مسلمانان حادثه اي خواهد شد كه نظم اجتماعي و ذهنيت انساني را در خود تسخير خواهند نمود . براي نخستين بار ارزو دارم كه دريافتم از مشاهداتم محصول خطاها باشد و چنين تدبيري خود را به حيطه رفتار و عمل نكشاند . س. ملكوتي
Wednesday, August 13, 2014
داعش و حاميانش در اروپا نيز حضور اشكاراي خود را بدون كمترين دغدغه اي برخ ميكشانند . تظاهرات و سازماندهي اين نيروي ارتجاعي در انگليس و هلند نشان از فرايندي ميدهد كه بايد اين جريان فوق توحش را جدي تر از يك نيروي منطقه اي در نظر اورد . تا كنون هيچ جريان بنيادگرايانه اي اينچنين در فرصتي كم نتوانست خود را تا بدين حد بگستراند . جالب توجه اينكه اين سازمان ، جنبش ، و يا هر نام ديگر از منظر داوري بينالمللي ازاد است تا به ميدان تبليغ و ترويج در ميادين زندگي رفت و امد نمايد ، و با همه اشكار بودن جنايتش عليه بشريت قادر است از حق و حقوق نشر،ترويج عقايد ، جمع اوري مالي و تجمع در جوامع غربي برخوردار باشد . در خاورميانه حضور و سازماندهي اين نيرو انچنان سريع رخ داد كه نشان از تداركي بسيار عمق يافته ميدهد ، به يكباره مدعي خلافت و برپايي امپراطوري در جهان ميشوند و به لاروبي و پاكسازي كشورهاي اسلامي از مخالفان خود ميپردازند . شيوه ارعاب و فوق توحش انان در كشتار و رفتار هم هراس مي افريند و هم با بي اعتناعي غرب در ابتداي خود همراه ميشود . به يكباره در يك صحنه ارايي جنگي صاحب زرادخانه عظيم مالي و تسليحاتي ميگردند و در همه جبهه ها ارايش جنگي خود را برخ ميكشانند . قادرند همه جهان را به تقابل فرا خوانند و انسان و انسانيت را در مرگ خواهي خود در اشكاراي رفتار و منشور خويش ميزبان مرگ باشند . انچنان گسترده ميشوند كه ميتوانند در برابر هزاران مبارز كوباني بايستند و همزمان بغداد تا كردستان را به محاصره خود دراورند . پديده اي ميشوند همانند يك ويروس اپيدميك كه زنجيره وار خود را ميگسترانند . جهادشان عليه بشريت است و اين را اما در كردارشان بوضوح نشان ميدهند بدون هيچ هراسي از يك تقابل جدي در حادثه سازي ممكن نيستي مطلقشان . چرا ؟ ايا برخوردار از رمانتسيزم ارمانخواهانه هستند و با به سخره گرفتن مرگ ممكن خويش ، به زايش مرگ انسانيت نظر دوخته اند ؟ شايد اين تفكر در ميان توده هايشان ذهنيتي برجاي مانده باشد اما گمان نميرود كه مديريت ان تنها با چنين تدبيري توانسته باشد خود را بر همه جهان تحميل نمايد . سالهاست بر اين باورم كه تفكري در مديريت كلان جهاني ميخواهد به دو اليته سازي در بازخواني جنگهاي صليبي دامن زند ، و روزبروز شواهد پيش روي دارد من را بدين انديشه صحنه ساز و صحنه گردان بيشتر و بيشتر متقاعد ميسازد . اگر اين برداشتم درست باشد ما بزودي شاهد اوجگيري تقابلات حوزه انديشه و رفتار در گستره جهان ادمي خواهيم بود ، پاكسازي شرق "بربريت پرور" از وجود مسيحيان و ميل به پاكسازي "غرب متمدن " از وجود مسلمانان حادثه اي خواهد شد كه نظم اجتماعي و ذهنيت انساني را در خود تسخير خواهند نمود . براي نخستين بار ارزو دارم كه دريافتم از مشاهداتم محصول خطاها باشد و چنين تدبيري خود را به حيطه رفتار و عمل نكشاند . س. ملكوتي
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment