- عادت کرده ایم در مورد اعمال موافق یا خلاف عرف جامعه و آنچه از پیش شنیده ایم در مورد خوب و بد اعمال بشری ، قضاوت کنیم و طبق قوانین و شرایط جامعه روی آنها مهر صحه یا نفی بگذاریم بدون اینکه به اعماق آنچه در جامعه روی میدهد واقف باشیم یا دلیل وقوع بعضی اعمال و وقایع را بدانیم زبان به نقد آن گشوده و به میل خودمان آنها را حلاجی کردهو مهری دال بر بد یا خوب بودن پسندیده یا ناپسند بودن آنها گذاشته و برای همیشه چنین عملی را به شدیدترین شیوه بکوبیم هرگز سعی نکردیم عمق مسائل را در نظر بگیریم و یا به اصل و ریشه ی مسائل اجتماعی بپردازیم . یکی از مسائل اجتماعی ما که به شدت زیر سوال برده شده و کوبیده میشود ، پدیده ی تن فروشی زنان اجتماع تحت عنوان امرار معاش میباشد . از قدیم سکس در میان انسانها موردی شرم آور بوده و حتی سکسهای مجاز زن و شوهری هم مایه ی شرم بوده و در خفا انجام شده و حرف زدن از آن شرم آور و مایه ی قبح و گاهأ سرزنش اطرافیان بوده ، چه بسا زنهای جوانی که به کررات مورد انتقاد زنان بزرگ فامیل قرار گرفته اند چونکه به سکس تمایل نشان داده اند ، و از نبودن یا کمبود آن گله مند بوده اند چه بسیار زنان جوان که با همسر ناتوان جنسی خود مانده اند ، چون گفتن از نیاز جنسی و خواست جنسیشان شرم آور بوده و جامعه بخصوص زنان اجتماع او را به خاطر خواست حق مسلم خود مورد استهزا و طعن و ناسزا قرار داده اند . این بحث گسترده ایست که باید جداگانه و در فرصت مناسبتری به آن پرداخت مبحث امروز من در مورد زنانی است که برای امرار معاش به فروختن تن و روح خود میپردازند . زنانی که با فروش تن خود زندگی بخور و نمیری را اداره میکنند اما به یقین آنچه میفروشند تنها تنشان نیست و بس، بلکه در کنار این حراج آنها روح وروان و اعتماد به نفس ، سلامتی و شادابی ، اعتبار و احترامشان را در اجتماع به حراج میگذارند و دریغ از همدردیی ، مردم آنها را به چشم فاحشگانی که جامعه و بکارت جامعه ی پاک انسانی را به خطر می اندازند نگریسته و همه ی ناپاکی و کثافت دنیای اطراف را از چشم این زنان و اعمالشان میبینند . اما هیچکسی هرگز به چرایی و چگونگی واقعی این ماجرا فکر نکرده ، من میخواهم از همان آغاز کار به انتهای ماجرا بروم و آن اختیاری بودن این عمل است " من فکرمیکنم گیریم که زنی به خاطر لذات جنسی و تنوع طلبی خود دست به چنین اقدامی می زند ، آیا هیچکسی به این قضیه این طور اندیشیده که این خواست او زندگی اوست و به خود او مربوط است چگونه از آن بهره بگیرد ؟ آیا هرگز کسی به این قضیه فکر کرده که این زن به تنهایی چگونه میتواند مرتکب این عمل شوداگر مردی تن او و آغوش او را به بهایی نخرد ؟ شما مردم پاک دامن جامعه به من بگویید ، این زن که شغلش تن فروشی است و از راه فروختن تنش به لذت جنسی و پول دست پیدا میکند ؛ پس مردی که که این وجه را میپردازد چه نامی میگیرد آیا او فاحشه تر از این زن نیست که صادقانه اعلام میکند این کار من و شغل من است ؟ کدام گناهشان بزرگتر است آنکه میفروشد یا آنکه میخرد یا هر دو ؟ یا هیچکدام ؟ پاسخگویی به این پرسشها را به خودتان وامیگذارم و اینجا به مشکلات زنان و چگونگی انتخاب این شغل می پردازیم . شما فکر میکنید چند تن از این زنان با عشق و علاقه ی قلبی این کار و این شغل را برگزیده اند ؟ هرگز به این فکر کرده اید چه مشکلاتی زنان رابه انتخاب چنین شغلی وا میدارد ؟ یقینأ یک چنین زنی هم حتی اگر یک روسپی باشد دوست دارد شریک جنسی واحدی داشته باشد تا اینکه هر روز یا هر ساعت در آغوش مردی باشد ، که در میان این مردان غریبه اکثریت هم با پیرمردان و مردان بی زن مانده ی بوگندوست مردانی که غیر از این راهی برای سیر کردن میل جنسی خود ندارند آیا هرگز فکر کرده اید یک زن حتی همان روسپیی که شما او را زیر پا له میکنید چه عذابی ممکن است در آغوش یک مرد بد بوی هاف هافو با آن اعمال شنیع داشته باشد؟ وقتی که زنی نامش روسپی است حتی حق اعتراض هم ندارد و باید با آغوش باز هر بوگندویی را بپذیرد ، آیا هرگز به این مرحله از زندگی این زنان نگون بخت فکر کرده اید؟ شاید بگویید خوب مجبور نیست این کار را بکند ، یا کار درستی انجام دهد یا ... همه ی اینها درست اما باز هم بر میگردیم به اینکه چه چیزی و چه کسانی این زنان را به سوی انتخاب چنین شغلی سوق می دهند ؟ آیا استقبال بالای مردان پاک اجتماعمان و پرداختهای وسوسه برانگیزشان موجب انتخاب این شغل نبوده و نیست؟ ویا آیا شغلهای دیگر اجتماع توانسته به اندازه ی این شغل برای آنها درآمد زا باشد ؟ که البته اکثرأ زنان بیسواد یا کم سواد و برآمده از فرهنگهای پست جامعه مان به سوی این شغل میروند و یا زنانی از خانواده های سختگیرو مذهبی ، که سختگیریها و فشارهای خانواده هایشان موجب فرارشان از محیط خانوادگی شده و همان فراراز محدودیتها و رسیدن ناگهانی به آزادی فردی و استقلال همانند فنری فشرده عمل کرده و این گونه زنان را به سوی چنین اضمحلالی پرتاب میکند . و برمیگردیم به فجایعی که در طول پرداختن به این شغل برای زنان پیش می آید که گاهأ منجر به وقوع قتلها و انواع جرایم میشوند ، چه زنانی که با داشتن چنین حرفه ای مورد اذیت و آزارهای شدید جنسی و بدنی قرار گرفته اند و هیچ ارگانی هم برای حمایت از آنها و پرداختن به مشکلات و مسائل آنها وجود ندارد ، شغلی که زنان برای آن از جان مایه میگذارند و شرم آور است و باید آن را پنهان دارند و بدترین حقارتها را به جان بخرند اما در نهایت برای کامجویی و لذت مردان هرزه ی جامعه است . میبینید که چه ماهرانه و چه بی رحمانه مسئولیت چنین تلخیهایی را هم به گردن زنان گذاشته اند ؟ از دیگر مشکلات این کار این است که اکثر روسپیان برای تحمل افسردگی و شرایط سخت این کاربه مواد مخدر و روان گردان پناه می برندویا اداره کنندگان روسپی خانه ها در اولین اقدام"دختران فراری"رامعتادمی کنند تا وابسته و مطیع آنها باشند . زنان بیچاره مبتلا به انواع بیماریها میشوند که شایعترینشان ایدز و سوزاک و سفلیس است استفاده از کاندوم و اصرار به استفاده از آن موجب کم شدن مشتری و منصرف شدنش از زن تن فروش میشود و زن مجبور است برای امرار معاش به خواست مشتریش تن در دهد . در این شغل علاوه بر ممنوعیتها و قبح اجتماعیش وجود چنین خطراتی هم زندگی زنان را به خطر می اندازد . طبق گزارشی از سازمان ملل سالانه دو میلیون زن به خود فروشی روی می آورند و این کار از کانالهای گروهی و مافیای تجارت انسان به شکل سازمان یافته صورت میگیرد . واین که چرا برای باز گشت زنان به زندگی سالم تلاشی هدفمندوقانون مدار نمی شود یک سوال بی پاسخ طی سالیان سال است که بی پاسخ است.
بنفشه (بانو)کریم زاده
No comments:
Post a Comment